تو خانواده ما وضع مالی نسبت ب اون یکی بچه ها بهتره
دیروز که از پدرم خواستم ضامن بشه وام بگیریم
مادرم به دروغ گفت که ضامن یکی دیگه شدیم اجازه نمیدن ،در حالیکه من در جریان همه کارهاشون هستم میدونم دروغه!
اون یکی بچه هارو بیمه کردن حتی نوه هاشون ،هر ماه بهشون کمک مادی میکنن
اما من فقط خواستم ضامن بشن
فکر میکنم بیش از حد ساکت بودم تا الان !!!!!
از عصر سردرد شدیدی دارم دلم پره
اره دیگه هرچقد زبونت دراز تر باشه بقیه بیشتر حساب میبرن مظلوم بودی
عززيم بيش از حد ساكت بودم يعني چي؟
شما ارث كه طلب نداري.
ميدونم سختت ولي همينو ميگقتي مامان ضامن كي جي؟
بعد حرفتو ميزدي كه شما براي همه فلان براي من اينوطري
ساکت بودم چون برخلاف غنی بودن پدرم هیچ وقت نذاشتم واس من عیدی یا تولد فرزندم کادو بخرن
همیشه گفتم ب اون یکی ها بدید تا مشکلی پیش نیاد تو زندگیشون
گفتم که من طلب پول نکردم فقط خواستم ضامن بشن
مادرم قبلا هم غیرمستقیم گفته بود نمیشه ب داماد اعتماد کرد اما من نفهمیدم
اسی منم دلم پره. امشب به مامانم گفتم. کمتر زنگ میزنم و سر زدن بشه عید به عید.مامان گفت زنگ میزنی وقتمو میگیری این کم چیزی نیس. حالا من ازشون دورم و زیاد نمیبینمشون.
