اون صورت قشنگش و اون قد و بالاش و اون موقعا که اسمم و صدا میزد اصلا یادم نمیره. هرچیزی و یادم بره اون صورت قشنگش یادم نمیره. میترسم بخاطر خیالش نتونم دیگه با هیچکس باشم. میترسم از تنهایی با خیالش😔
من نمیخوام. میخواستم فقط با ینفر رابطه برقرار کنم اونم شریک زندگیمه. هرچند تا یجاهایی باهاش پیش رفتم برخلاف خط قرمزم ولی بیشتر دیگه نتونستم. اونم تحمل نکرد
من مخصوصأ نرفتم واسه این موضوع مطالعه کنم اما خودتون ی نگاه ب داستانهای افسانه ای مشاعره ای کنید میب ...
اونا افسانه است و خیلی هاش واقعی نیستن...و همونطور که زن معشوقه ...یه جای دیگه عاشق هم هست...مثل یوسف و زلیخا و ...این چیزایی که شما میگید مطالعه ادبیه ...نه مطالعه علمی و روانشناسی که در دانشگاهها تدریس بشه
خو میگم عاشقت نیس دیگه ولی یه مدت بگذره از چشمت میوفته بعد اونوقت میگی قیافه و قد و هیکلش بخوره تو ...
کاش فقط قیافش بود. خیلی باهام خوب بود خیلی دوسم داشت. ادم بشدت تو داری بود ولی بخاطر علاقش بهم باهام زیاد حرف میزد. اصلا کاری ک کرد با اون ادم چندماه پیش در تضادن همش😢