28/9/1401 بالاخره فندق دوم مامان اومد تودلم و بی بی چک مثبت شد،خوش اومدی بهترین هدیه خدا🤩۲۸/۱۱/۱۴۰۱دقیقا قبل از عید توی ۱۷ هفتگی فهمیدم که یک گل پسر تو راهه😍خدارو صدهزارمرتبه شکر انشالله صحیح و سلامت به دنیا بیای پسرقشنگم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
منم هستم ۶ ماه اقدام ولی اقداممون مرتب نیست بخاطر شغل همسرم شاید ۲ ۳ ماه مرتب اقدام داشتیم
خدایا من به دستات خیره شدم خودت معجزه کن 🤲🥺رب لا تذرنی فردا و انت خیر الوارثین❤پروردگار من:مرا تنها مگذار(و فرزند برومندی به من عطا کن)که تو بهترین وارثانی🤲 🌸پروردگارا✨دستانم بسوی توست🌸نگاهم به مهربانی و کرم توست✨با تو غیر ممکنها ممکن میشود🌸نا ممکنهای زندگیام را ممکن بفرما✨که باخدای بیهمتایی چون تو🌸معجزه زندگی جان میگیرد✨الــهــی آمـین🤲😍
ببخشید میپرسم شما اقداماتون چطوریه یه درمیون هرشب ؟ کارخاصی هم ازلحاظ تقویتی انجام میدید؟
خواهش میکنم عزیزم..راستش من ماه های اول اطلاعات زیادی نداشتم کلا شاید ماهی یکی دوبار اقدام داشتیم..اردیبهشت که رفتم دکتر ،بهم گفت حداقل باید یک شب در میون باشی که همون روز هم سونو فولیکول دادم دید فولیکول غالب دارم گفت همین امروز حتما اقدام کن..که اتفاقا من گوش کردم به حرفش و باردار شدم همون ماه..ولی چون ضعیف بود 10 روز بعد عقب افتادن پریودم از بین رفت
ببخشید میپرسم شما اقداماتون چطوریه یه درمیون هرشب ؟ کارخاصی هم ازلحاظ تقویتی انجام میدید؟
تقویتی هم قرص یدوفولیک از خرداد ماه هر شب میخورم..ویتامین د3 هم هفته ای 2 تا..شب ها هم قبل خواب روغن سیاهدانه میزنم ..صبح ها هم قبل اومدن به شرکت 1 ق سیاهدانه و عسل میخورم
عزیزم شما هم شرایط من براتون پیش اومد..ایشالله اینسری به زودی باردار بشید و با خیال راحت همه چی پیش ...
خیلی سخت بود... بچه اولمه.. کلی خوشحال بودن همه وقتی ب خونریزی افتادم اونقد گریه کردم شوهرم روش نمیشد وگرنه میشست پا به پام گریه میکرد... شما بچه اولتونه؟؟ چن ماه اقدامی.... انشا... عزیزم هم من و هم شما باردار بشیم و همه چیز خوب باشه
خیلی سخت بود... بچه اولمه.. کلی خوشحال بودن همه وقتی ب خونریزی افتادم اونقد گریه کردم شوهرم روش نمیش ...
آره عزیزم منم بچه اولمه..میدونم چی میگی..شاید خیلیا فک کنن هنوز چیزی شکل نگرفته بودم ولی همین که ذوق کرده بودم و یهو اینطور شد خیلی برام ناراحت کننده بود،من وقتی میخواستم خبرشو به شوهرم بدم رفته بودم لباس بچه خریدم وقتی اینطور شد مدتها فقط به لباسا نگاه میکردم و گریه میکردم