من شرایطم خیلی بد بود حتی دوست ندارم تعریف کنم انقدر که یاد اوریش برام عذاب اوره
نامادریش از لحاظ روحی خیلی اذیت میکرد
اجازه نمیداد درس بخونه
صبح ها حق نداشت از جاش بلند بشه تا ده صبح و دستشویی بره
جیع میزد تحقیر میکرد فحش میداد
پسرمم ترسو بود تهدیدش میکردنمیزارم بری پیش مادرت
درصورتی که ققط دو روز پیش اونا میمونه
ا
بردمش مشاوره چند جلسه شکایتم کردم خیلی ترسیدن ازشون تعهد کتبی گرفتن
تو این چند ماه پسرم یه دفعه بالغ شد الان 13 سالشه
دو سه دفعه اخر که سر پسرم داد زده پسرم از خودش دفاع کرده اونم داد زده
واقعا طلاق گرفتن با وجود بچه سخته
بخصوص اگر مادر عاطفی باشه بعضی مادرها خیلی راحت کنار میان با دوری از بچشون