هیچی تمام روز فکرم درگیراین بود کی بالاخره این روزای سخت تموم میشه و دلم ازخودم گرفته که باعشقم بدحرف زدم ولی اخه یهوغیبش زد یه ماه عذابم داد اونم هیچی بم نگفت اولا ولی انقدرعضبی شدازگله هام که سرم دادزد😔
خیلی حالم بده یه دوری اجباری بینمونه که خدامیدونه کی تموم شه... تمام روزم درگیراین فکرابودم💔
اولاش عالیییی
از سرشب تا الان داغوون😪
از صبح سر کار تا عصر از عصر تو اشپزخونه تا شب الانم با اعصاب داغون افتادم از دست پسرم ذله شدم
شوهرم رفت بیرون تنها بودم دلم گرفت هر روز میرفتم خونه مادرم سر میزدم که از وقتی خواهرم طلاق گرفته شده چوب آشوب و هربار که میرم اعصابمو خورد میکنه امروزم بعد چهار روز پدرم زنگ زد بیا رفتم بهم گفت کمبود داری چون پول نداری هرکی از پول حرف میزنه به خودت میگیری حالم بد شد اومدم خونه گریه کردم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
13 ثانیه پیش
13 ثانیه پیش
13 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
