من سوار تاکسی شده بودم پول کمی همراهم بود بقیش داخل کارت بود بعد از راننده پرسیدم دیدم تا جایی که میخوام برم هزینش دوبرابر پولی که داشتم بود برای همین گفتم یه کورس پایینتر پیادم کنین بعد یه مرد جلو نشسته بود گفت من حساب میکنم راننده بهش گفت یه نفر نیست سه نفر هستن بعد انگار مرده تو عمل انجام شده قرار گرفت نتونست بگه نه گفت باشه سه تاشو حساب میکنم
من شخصیتم اجازه نمیداد یه غریبه بخواد کرایه مونو حساب کنه ولی راننده جلو جلو بدون اینکه اصلا منو ادم حساب کنه پوله رو از مرده گرفت هرچی میگفتم نگیر گوش نمیداد اخرش اعصابم خورد شد گفتم اقا من اونجا کار دارم پولشونو پس بدین بعد راننده برگشت به مرده به یه لحن بد گفت ولشون کن وقتی بعضیا معنی خوبی رو نمیفهمن همین میشه
خیلی اعصابم خورد شد خب من نمیخواستم کسی کرایه مو حساب کنه ادم نیازمندی هم نبودم که بگم یه کمک بوده فقط پول تو کارتم بود
به نظرتون حق با کی بود