به خدا خسته شدم پنج سال عقد بودم هی میگفتم حتما از نداریشه اما الان مطمئنم داره و نمیده پولاش تو حساب ننه و داداششه..یه شلوار بارداری میخاستم چون کش شلوارم اذیت میکرد..خودشم ک بیاد از بس میگه این گرونه و دو روز بعدش بادو بُق میکنه عصابمو خورد میکنه..فقط دلم خوش بود یه خرج خورد و خوراک از وقتی باردار شدم بهتر میده و میوه میخره که الان همونم نمیخره و خونم نمیاد
والا از بارداریم هیچی نمی فهمم از بس که استرس دارم و غصه آینده رو میخورم