سلام دوستان خوبین امروز شوهرم نشسته بود بعد یهو گف من میرم حموم صدام زد که ژیلت بدم بهش دیدم گوشیش هم داخل حمومه بعد اینکه ژیلتو ازم گرفت گفت لباسامو بده بشورم نیم ساعت توحموم بود اصلا سابقه نداشت نه طولانی بمونه توحموم نه لباس بشوره حتی پشت درم وایستادم دوش آب انگار الکی باز بود بعدش گف لباسارک خیسوندم برو بشور گفتم پس چیکار میکردی گفت سشتم تو آب بکش هرچی میخوام فکرای بد نکنم باز نمیشه گوشیش هم شیاموی فضای دوم داره ینی انگار دوتا گوشی داری عکسای فضای دوم تو فضای اول نمیره بنظرتون چیکار کنم یه حس بدی هم دارم میشه راهنماییم کنین چیکار کنم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
یه مامان شاد و پرانرژی که جز شادی و ارامش پسرم چیز دیگه ای مهم نیست ، خونه بهم ریخته مرتب میشه ، چای سرد شده رو میشه عوض کرد ، غذای یخ شده رو میشه داغش کرد، ظرفای نشسته بالاخره شسته میشن اما دیگه بچه هامون 1ساله یا 2ساله یا 3 ساله و ... نمیشن پس از لحظه به لحظه بزرگ شدنش لذت میبرم و سخت نمیگیرم پسر کوچولوی من مامان عاشقته
اگه همه ی خانما سز این مسائل طلاق میگرفتن الان مرد ها میترسیدن نه که هار و دریده بشن و زن بدبختشون باید بشینه ادا دربیاره شاید مرد عذاب وجدان بگیره شاید نه