ما ی مدت بینمون شکر آبه و سر سنگین شدیم .
حالا ما ی ویلا باغ داریم ک اینا کلید دارن برای خودشون و هر وقت ک بخوان میرن .. حتی ی مدت ک قهر بودیم ولی اونا میرن تند تند
منم هیچ وقت چیزی نگفتم و رو ترش نکردم براشون ک ویلا برای ماست و این حرفا ... اونام انگار صاحب اونجان
حالا بعد از چندین ماه ک اونا میرفتن اونجا .با اینکه خونه خوده ما نمیان اصلا
حالا خواهر شوهرم گفته ک
چه پروان.قفلشو عوض کنید
خب باقیش
؟؟
خوب چی گفته حالا
چرا نصف است
چون چند روز پیش من نزاشتم دخترمو ببرن با خودشون باغ تنها
ب شوهرم گفته درد اون اینه ک ما میریم باغتون
حالا دیگه نمیریم ....
این در صورتیه ک تو شهر ما سرما اومده و فصل باغ تموم شده 😑😑😑😔
عزیزممم ب بهونه کلیدو بگیر ازش بگو ک کلیدا خودمون گم شده
انگار خواسته زرنگی کنه و منت بزاره ... در صورتی ک باغ دیگه نمیشه رفت کلا حالا من چی بگم بهش
کلیدو بگیر ازش یا کلا عوضش کنید خوبه شعورش رسیده نباید بره
اصلا نمیفهممت...وقتی بینتون شکرابه چقققققدر پروئه که میره باغتون و تد عجیبی غربی که هیچیت نیست
