خیلی اصرار میکرد و خیلی توجه داشت بهم دنبال هر فرصتی می گشت تا با من صحبت کنه اما من روی خوش نشون نمیدادم ...بعد از سه ماه کم کم مهرش به دلم افتاد و چند باری باهاش صحبت کردم
چند بار که باهاش صحبت کردم دیدم برعکس ظاهر نه چندان گیراش دل مهربونی داره و فوق العاده باحاله از ته دلم عاشقش شدم و اونم ازم خواست بیام خواستگاری از اونجایی که روم نبود به مادرم بگم به خواهرم گفتم و وقتی فهمید کیه به شدت مخالفت کرد و ازم خواست باهاش کات کنم منم همین کارو کردم
اقا لایکم کنین😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐
مسدودش کرده بودم اما اون ول کن نبود و از یه شماره دیگه تماس میگرفت باز باااش چت میکردم ایندفعه واقعا عاشقش شدم اونم بشدت عاشقم بود و همین منو خوشحال میکرد اینم بگم شوهر سابقم بشدت بی عاطفه و بی احساس بود اما عشقم برعکس خیلی احساساتی و عاطفی و رمانتیک
اختلاف سنیتون چقدر بود؟
بهم قول داد تمام گذشته رو برام جبران کنه و برای دخترم پدری کنه باز هم از من خواست با خانوادم صحبت کنم ایندفعه به مادرم گفتم و بهش سپردم به خواهرام نگه اما مادرم خواهرام رو درجریان گذاشت و باز هم اونا مخالفت کردن خیلی سخت و شدید حتی دعوام هم کردن
خواهرم که سالها پیش منو مجبور کرد با برادرشوهرش ازدواج کنم و باعث و بانی همه بدبختیام بود حالا دوباره سد راهم شده و مدام ازم میخواد که منصرف بشم حتی تهدیدم کرد به برادرام میگه جریانو )برادرام بشدت تعصبی هستن)
چرا خواهرت با اون آقا مخالفه؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
