2777
2789
عنوان

عمه ی شوهرم بهم گفت که

327 بازدید | 17 پست

دوستان دوباره امروز رفتم خونه مادرشوهرم اونم اومده بود همین که من رسیدم توخونه سلام واحوال پرسی که کردم گفت باکی اومدی گفتم اسنپ گفت اهاخوبه فک کردم پسربرادرم بنده خدا ازسرکاراوردت گفتم نه عمه جان شوهرم سرکاره بعدشم باخنده گفتم اگرم بیاره که زنشم موردی که نداره 😁گفت خدا شانسو به چه کسایی میده اون بره کارکنه توام بلندکنی بیای اینجا راحت گفتم که خب منم کلی وظیفه ی دیگه دارم واین که خونه مادرشوهرم اومدم ن غریبه گفت یچی میگم ناراحت نشیاااا ولی هم خیلی سنت کمه هم خیلی پسربرادرم اشتباه بزرگی کرد یکی مث تو که بچه ای وبگیره که بخوای بشی وبال  گردنش هرچی داره بریزه به پای تو بازم گفتم عمه من زنشم هرچی که اون داره مال منه هرچیم که من داشته باشم مال اونه منم وظیفه های خودمومیدونم که چیکارکنم چیکارنکنم گفت یکی مثل دختر من ساده وبی زبون یکی مث تو سلیطه وزبون دراز منم گفتم باشه شماراست میگی چقددررر رومخه اخه این اوففف بعدمادرشوهرم تواشپزخونه میگه به دل نگیرمیشناسیش که کم محلیش کن😐😐

اوه 

،یه تنه جای همه مادر شوهرها ی نی نی سایتی هارو کم میکنه ..

اصلا باهاش تنها نباش هر جا هم اون بود سنگر بگیر ،

فکر کنم برای شوهرت نقشه داشته ،متاسفانه تیرش به سنگ خورده .


کاش همین الان خدا میگفت هرچی تو بخوای .

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

اونوقت کسی جرئت نداره به من چیزی بگه‌ یاخیلی خوبم یاخیلی بد. چطوری یکی به خودش اجازه میده باشما ای ...

چون که دخترش شوهرمن ومیخواست اینم ازمن بدش میادکه چراشوهرم دختر خودشو نگرفته ومن وگرفته 

منم احترام پدرشوهرمو نگهه میدارم بخاطراون بهش چیزی نمیگم وسن بزرگ خودش اگرقراره اون بد حرف بزنه ومنم بدی کنم وبدحرف بزنم فرقم بااون میتونه چی باشه؟

اوه  ،یه تنه جای همه مادر شوهرها ی نی نی سایتی هارو کم میکنه .. اصلا باهاش تنها نباش هر جا هم ...

یعنیی فته انس فتنه اره چون دخترش شوهرمن ومیخواست ولی شوهرم نمیخواستش وبامن ازدواج کرده درحال سوختنه

عجب زنیه

توقع داشت پسر برادرش دخترشو بگیره؟!

یه چیزایی نمیشه دیگه ...ما هم ولش کردیم گذاشتیم که نشه ... شاید بعدا شد یا شاید به جاش یه چیزای دیگه شد 🙂 نمیدونم ، ولی ای کاش می شد... ...۱۴۰۳/۳/۱۹🙃 فقط با من نمی شد؟! ... میشد ، ولی نخواست...

اون تورو بادخترش مقایسه میکنه ک اشتباس از اون میسوزه

دقیقا دختر خودش ازمن بزرگ تره یه دو سه سالی و همش توخونه افتاده درحال خوردن وخوابیدن یارفتن بیرون تنهاکاردختر خودش همینه

عجب زنیه توقع داشت پسر برادرش دخترشو بگیره؟!

اره دخترش شوهرمن ومیخواست ولی شوهرم نخواستش وبامن ازدواج کرد واین حرفاش دربرابر بقیه حرفایی که قبلا بهم زده هیچه

من فقط دلم واسه دخترش میسوزه که نمیدونه مامانش اینقدر کوجیکش میکنه. حالا باور کن دختره ام به شوهرت ...

اتفاقا برعکس گفتی دخترش عاشق شوهرمنه ولی شوهرمن نمیخواستش من ومیخواست وبامن ازدواج کرد دختره ومادره ازاین میسوزن

سنت کم هس ولی ن اونقد ک اون میگه خوشبحت باشی 

مرسی عزیزدلم من خودم ۱۸سالمه شوهرم ۲۶سالشه اون ازهمون اول خواستگاریم میگفت باید براپسربرادرمون یه دخترهم سن وسال خودشو بگرفتیم ن بچه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز