2777
2789
عنوان

با شوهرم دعوای بدی کردم.الان میترسم کاری کنه

| مشاهده متن کامل بحث + 6910 بازدید | 158 پست
کارشما هم اشتباهه وقتی همسرت براش مهمه به خانوادت بگو به همسرم زنگ بزنین یاگوشی بهش میدادی همولحظه ک ...

اون موقع عنوز شروع نشده بود و ما تو بانک بودیم فکر نکردم اینجوری کنه. یه دفعه شب نامزدی داداشبعد مراسم چنان دعوایی راه انداخت که نگو و این شد اغاز ماجراهای ما.

با نامه هم امتحان کردم فایده نداشت. میدونی چیه چون درون گرااست نمیفهمی اثر داشت یا نه. بعدشم نشون نمیده مثلا الان دیگه داره عصبانی میشه یهو فوران میکنه

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

جدیدا بهشون زنگ نمیزنم و گاها جواب نمیدم . همسرم اصلا باخانواده ام در هیچ سطحی ارتباط نداره. ولی می ...

نگو ایطور بگو کاش تو هم مث من بهم احترام میزاشتی

وبرات مهم بودم منم میخوام خانوادمو دعوت کنم

خدایاشکرت بخاطرهمه نعمتهای که میبینم ونمیبینم  خداجونم عزیزای دلم سالم نگهدار  
حق داری وقتی زدت نمیتونی فراموش کنی من نزدیک یکماه قهربودیم منو نزده بود به خاطر یه مساله قخر بودیم ...

منم میخواپ این سری یه قهر طولانی کنم. ولی میترسم خیلی رابط مون سرد بشه

اون موقع عنوز شروع نشده بود و ما تو بانک بودیم فکر نکردم اینجوری کنه. یه دفعه شب نامزدی داداشبعد مرا ...

خب بعدش به خانوادت میگفتی بهش زنگ بزنن 

به همسرت هم توضیع میدادی میگفتی عزیزم من نمیدونستم ناراحت میشی خودم گفتم بهت بگم مگه از هم جداهستیم فرقی نداشتیم فکرکردم 

خدایاشکرت بخاطرهمه نعمتهای که میبینم ونمیبینم  خداجونم عزیزای دلم سالم نگهدار  
منم میخواپ این سری یه قهر طولانی کنم. ولی میترسم خیلی رابط مون سرد بشه

ما در حدی بود که باهم نمیخابیدیم حتی خونه غذا نمیخورد  درست حسابی ولی خدارو شکر الان اشتیم 

همیشه سعی کردم دل کسیو نشکنم؛اما به خودم که نگاه میکنم،تیکه تیکه ام:  سعی کردم کسیو تو غمهاش تنها نذارم . اما هیچکس نفهمید کی ناراحتم .سعی کردم با همه مهربون باشم اما بعضیا فکرکردن من احمقم!!! همیشه بقیه رو بخشیدم،،اما فکرکردن متوجه خطاهاشون نشدم:
نگو ایطور بگو کاش تو هم مث من بهم احترام میزاشتی وبرات مهم بودم منم میخوام خانوادمو دعوت کنم

میگه تو به من احترام بزار و با کسایی که من دوست ندارم ارتباط نداشته باشم ازادم بزار. بعدم میگه دعوت کن من خونه نمیمونم.

تازه چون نصف ماه شیفت میره کل زحمت من با خانواده ام هست میرم اونجا. مادرش پرش کرده وظیفه شونه

خب بعدش به خانوادت میگفتی بهش زنگ بزنن  به همسرت هم توضیع میدادی میگفتی عزیزم من نمیدونستم نار ...

گفتم فایده نداشت کلا انگار به دل داشت بهونه شد. حالا برادر خودش برا نانزدی نگفت. واسه عقد شب قبل گفت‌و واسه عروسی سه روز قبل. اینا عیب نداشت!!!

منم غذا نمیخوره وقتی قهره

اگه دوباره اومد نازتو بکشه قبول کن اشتی کنین

همیشه سعی کردم دل کسیو نشکنم؛اما به خودم که نگاه میکنم،تیکه تیکه ام:  سعی کردم کسیو تو غمهاش تنها نذارم . اما هیچکس نفهمید کی ناراحتم .سعی کردم با همه مهربون باشم اما بعضیا فکرکردن من احمقم!!! همیشه بقیه رو بخشیدم،،اما فکرکردن متوجه خطاهاشون نشدم:
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز