2777
2789
عنوان

با شوهرم دعوای بدی کردم.الان میترسم کاری کنه

| مشاهده متن کامل بحث + 6910 بازدید | 158 پست
بعید میدونم بخواد ناز بکشه. اینم بعد این همه سال تعجب کردم

اخرش میاد تا همیشه که نمیخاد اینطوری باشه خودتم یه قدم بردار منم چندروز پیش تولدم بود شوهرم خبر نداشت منم باهاش قهر بود زنگ زدم بهش گوشی رو دادم دخترم بهش گفتم بگو تولد مامانه کیک تولد بخر کادو هم بخر من اصلا فکر نمیکردم کادو بخره ولی از در اومد تو دسته گلو داد روبوسی کرد همین باعث اشتیمون شد

همیشه سعی کردم دل کسیو نشکنم؛اما به خودم که نگاه میکنم،تیکه تیکه ام:  سعی کردم کسیو تو غمهاش تنها نذارم . اما هیچکس نفهمید کی ناراحتم .سعی کردم با همه مهربون باشم اما بعضیا فکرکردن من احمقم!!! همیشه بقیه رو بخشیدم،،اما فکرکردن متوجه خطاهاشون نشدم:
میگه تو به من احترام بزار و با کسایی که من دوست ندارم ارتباط نداشته باشم ازادم بزار. بعدم میگه دعوت ...

وقتی خانوادش میخوان بیان بگوعزیزم خودت غذا درست کن از خانوادت پذیرایی کن چون من نیستم.باهاش محکم حرف بزن بگو اگ منو میخوای خونه بابام هم میای 

خدایاشکرت بخاطرهمه نعمتهای که میبینم ونمیبینم  خداجونم عزیزای دلم سالم نگهدار  

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

گفتم فایده نداشت کلا انگار به دل داشت بهونه شد. حالا برادر خودش برا نانزدی نگفت. واسه عقد شب قبل گفت ...

نمیرفتی عروسیش واسه مراسمای خانوادش اذیتش کن کمی شاید سرعقل بیاد

خدایاشکرت بخاطرهمه نعمتهای که میبینم ونمیبینم  خداجونم عزیزای دلم سالم نگهدار  
وقتی خانوادش میخوان بیان بگوعزیزم خودت غذا درست کن از خانوادت پذیرایی کن چون من نیستم.باهاش محکم حرف ...

میگه عیب نداره تا زمانیکه اونا هستن برو خونه بابات. خودم کارارو میکنم.

ولی وقتی شوهرم همه کار میکنه براشون من برم هی من خودم رو بد کردم که چی بشه

نمیرفتی عروسیش واسه مراسمای خانوادش اذیتش کن کمی شاید سرعقل بیاد

میخواستم نرم خودش هم گفت نیا. کلی دیدم‌نرم من میشم حسود اونم واسه یه جاری که نه با شخصیت تره نه خوشگل تره نه خانواده دار تر نه تحصیل کرده تر و...

اخرش میاد تا همیشه که نمیخاد اینطوری باشه خودتم یه قدم بردار منم چندروز پیش تولدم بود شوهرم خبر نداش ...

نمیخوام هیچ رقمه خودم‌پا پیش بزارم.

۴۰ روز دیگه تولدمه😏 ولی تولد خودش ۷ روز دیگه. خواستم‌امسال براش تولد دونفره خوبی بگیرم.هی

آروم باش غذای موردعلاقش هم بپزتاچراغ سبز نشون داده باشی بیا سمتت برا آشتی همین بهانه کن که رابطشو باخانوادت درست کنی نازکن بگو اذیتم میکنی جلو همه کوچیکم کردی میگن خونه پدر زنش نمیره حتما زنش رو دوس نداره بگو کتکم زدی تو خونت موندم چون دوستت دارم ولی منم آدم هستم دیگه خسته شدم ازبچه بازیات که خونه بابام نمیای هیچ جاباهام نیستی دلم میگیره بگو حق داری ناراحت باشی ولی بخاطرمن گذشت کن زندگیمون خراب نکنیم بگو من دوس دارم به خانوادت احترام بزارم ولی وقتی رفتارتو یادم میاد که خونه بابام نمیای دلم میخواد جواب سلام مامانت هم ندم اگ حرف باشه منم حرف براگفتن دارم ولی زندگیمون مهمه نمیخوام با ای بچه بازیا خراب شه

خدایاشکرت بخاطرهمه نعمتهای که میبینم ونمیبینم  خداجونم عزیزای دلم سالم نگهدار  
میگه عیب نداره تا زمانیکه اونا هستن برو خونه بابات. خودم کارارو میکنم. ولی وقتی شوهرم همه کار میکنه ...

😂شوهرت چه عجیبه.بگو نمیرم خونه بابام محلشو نمیزارم سرجام هم بلندنمیشم خودت کاراکن😂

خدایاشکرت بخاطرهمه نعمتهای که میبینم ونمیبینم  خداجونم عزیزای دلم سالم نگهدار  
آروم باش غذای موردعلاقش هم بپزتاچراغ سبز نشون داده باشی بیا سمتت برا آشتی همین بهانه کن که رابطشو با ...

قهر که باشه بهترین غذا هم جواب نمیده.

اگه اومد حرف هات رو میگم ولی بازم گفتم فایده نداره. میگه دوست دارم ولی منم ادم و دوست ندارم بیام اونجا. اصلا فرض کن  اونا بهترین ادما من مشکل دارم و نمیام. چی بهش بگم اخه

[QUOTE=201759979]😂شوهرت چه عجیبه.بگو نمیرم خونه بابام محلشو نمیزارم سرجام هم بلندنمیشم خودت کاراکن😂[/QUOT

اره عجیبه نمی دونم چطور به راه بیارمش.

انکا همه راه هارو بلده. نمیزاره استفاده کنم

قهر که باشه بهترین غذا هم جواب نمیده. اگه اومد حرف هات رو میگم ولی بازم گفتم فایده نداره. میگه دوست ...

منظورم این چراغ سبز نشون بده تاپیش قدم شه براآشتی بگو منم اینجوری دوست ندارم زندگی تک نفره نیس مشترکه کوتاه نیا.بگو حتی اگ دوس نداشته باشی هم بخاطرمن مراسما ومهمونیا ومناسبتا بیا من که نمیگم هر روز بیا.حداقل به احترام من یک ساعت بیاکاربهانه کن برو تا اذیت هم نشی.کم کم راه بیارش نهایتش بایکی از خانوادش که عاقل ومورداعتماده حرف بزن نصیحتش کنن شاید دعوا کرده خجالت میکشه نمیاد؟

خدایاشکرت بخاطرهمه نعمتهای که میبینم ونمیبینم  خداجونم عزیزای دلم سالم نگهدار  
منظورم این چراغ سبز نشون بده تاپیش قدم شه براآشتی بگو منم اینجوری دوست ندارم زندگی تک نفره نیس مشترک ...

راه خانواده اش روانتخاب کردم بدتر دخالت شون زیاد شد تو زندگی ام. مثلا به پدرش گفتم اونم برداشت گذاشت کف دست مادره. همه اینارو گفتم فایده نداره. محکم گفتم. با ناز گفتم. با گریه گفتم. به صوزت نیاز گفتم و... انگار سنگ شده میگه ارتباط من و خاتواده ات چه ربطی به دوست داشتن تو داره!! میدونی زبون بازه حسابی . دیگه نمیدونی چی بگی.

مادرم دوماه هست یه عمل سنگین کرده نرفت عیادت. پدرم دوشال میش سرطان گرفت به زور دعوا و فشار خانواده اش یه سر اومد و رفت!!!

منظورم این چراغ سبز نشون بده تاپیش قدم شه براآشتی بگو منم اینجوری دوست ندارم زندگی تک نفره نیس مشترک ...

با اونا دعوا نکرد با من دعوا کرد ولی خونه اونا دیگه نرفت که نرفت.


الان چیکار کنم؟

عزیزم به نظر من توی این شرایط بهترین کار این هست که کمی خویشتن دار باشی و صبوری کنی. به خدا اگه هزار بار هم گله کنی از رفتار و کوتاهی ها و بی احترامی خانوادش زمان برای تغییر گذشته به عقب برنمیگرده. با کمی سیاست اینده ات رو بهتر بساز. قرار نیست تو به خانواده ی همسرت و همسرت ثابت کنی که نسبت به اونها و یا جاریت جایگاه بالاتری داری چون مقابلت گارد میگیرن. واسه دل خودت خوب باش و فراموش کن رفتارهاشون رو. احترام خودت رو و شان خودت رو فارغ از منم منم گفتن حفظ کن. دیگه سرکوفت رفتار خانواده ی همسرت رو به همسرت نزن. چون همسرت رو میذاری بین دوراهی و میبینی که برای اینکه بهت اجازه ی پیشروی نده جانب اونها رو میگیره. پرنسس خونه ی خودت باش. نه مامانشینا و نه مامانمینا. خودت و همسرت مهمین. کاش خانمها به این باور برسن که بعد از ازدواج شوهر و حفظ ارامش زندگی مهمتر از خیلی چیزهاست. نمیگم مطیع محض و بله قربان گوی همسر باشین. نه . ولی حداقل اگر قراره دعوا کنید دعوای خودتون دو تا باشه. مشکل بین خودتون باشه. بقیه چه خوب چه بد باید حرفشون پشت در خونه بمونه. فضای خونه رو به خودتون بپردازین. الان هم بهتره با همسرت اشتی کنی. اول کمی کوتاه بیا تا بتونی قد بکشی و با مهربونی و سیاست خلق شوهرت رو بهتر کنی

چرخ برهم زنم ار غیرمرادم گردد
راه خانواده اش روانتخاب کردم بدتر دخالت شون زیاد شد تو زندگی ام. مثلا به پدرش گفتم اونم برداشت گذاشت ...

بنظرم صبورباش بسپاربه خدا از خدابخواه دیگه به رو همسرت نیار عادی باش مدتی روش تمرکزنکن خداکمکت میکنه اگ واقعا از خودش بخوای بسپاربه خودش

خدایاشکرت بخاطرهمه نعمتهای که میبینم ونمیبینم  خداجونم عزیزای دلم سالم نگهدار  
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز