خواهرشوهرم بچشو اورد گذاشت برا

مدیر استارتر

عضویت: 1400/04/27

تعداد پست: 329

پ بذار تا خودش دادش دربیاد

فعلا که دراومده هی میگه چیشد میگم عزیزم من که فردا ولی بچه هس اخرگف باشه میبرمش فردا🤣🙁

1400/05/12

17:59

مدیر استارتر

عضویت: 1400/04/27

تعداد پست: 329

وقتي شوهرت نيست محلش نده حوصلش سر بره به مامانش بگه بيا منو ببر

دلم نمیاد دلم میسوزه

1400/05/12

18:00

مامان الهام

بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

مدیر استارتر

عضویت: 1400/04/27

تعداد پست: 329

وا من بودم قبول نمی کردم

فعلا که مجبوربودم

1400/05/12

18:00

مدیر استارتر

عضویت: 1400/04/27

تعداد پست: 329

شبیه نامادری سیندرلا شو شبانه فرار میکنه

واییییی ایده خوبی بود🤣🤣🤣🤣🤣🤣

1400/05/12

18:00

مدیر استارتر

عضویت: 1400/04/27

تعداد پست: 329

بیا بریم یعنی بکنش تو گونی ببرش بهش خوش گذشته یه روز گشنه بمونه میره😑😂

اره بخدا ازخوشم بیشترخوش گذشته🤣🤣🤣

1400/05/12

18:02

مدیر استارتر

عضویت: 1400/04/27

تعداد پست: 329

مگه خونه شما مهد کودکه ؟میخواد خودش راحت به کاراش برسه وهمه جا بتونه بره بچه رو واسه این اورده که خو ...

هعی خداچی بگم فعلا که اسیرشدم

1400/05/12

18:02

مدیر استارتر

عضویت: 1400/04/27

تعداد پست: 329

منم به بار جو گیر شدم رفتم دختر ابجیمو آوردم یکم باهاش بازی کنم یه روز پیشم بود شوهرم بچه دوست ...

وای اینم نمیزاره مابخوابیم دلمم نمیادبهش چیزی بگم شوهرمم گفت اخر فردا میبرمش

1400/05/12

18:03

مدیر استارتر

عضویت: 1400/04/27

تعداد پست: 329

وای رو نده فردا میشه توقع یه کم کم محلی کن و لی لی به لا لاش نزار تا بره

اره والا شوهرم گفت فردامیبرمش

1400/05/12

18:04

مدیر استارتر

عضویت: 1400/04/27

تعداد پست: 329

یه روز که شوههرت نیست زنگ بزن خواهرشوهرت بگو من باید برم خونه مامانم یا بازی جایی رو بهونه کن که بیا ...

باشوهرم حرف زدم گفت خودم فردامیبرمش خونشون

1400/05/12

18:04

مدیر استارتر

عضویت: 1400/04/27

تعداد پست: 329

۸سالشه؟!کوچیک نیس که دیگه.. برا اینکه بخاد بهونه خونه مردم یا وسط خوابیدن رو بگیره.. بد عادتش کردن ...

مادرش هرروز میاداینجاسرمیزنه بهش التماسش میکنه گریه میکنه بچه نمیره بعدشم خونه ی خودشون تواتاق خودش میخوابه اینجااومده میگه تاجفت تونخوابم زندایی خوابم نمیبره میترسم منم شوهرم بدش میادجام جداباشه ازش مجبورم وسطمون میخوابه

1400/05/12

18:06