نظری هم داشتین راجع به امضای کسی مجاز هست که بدین.
.
وقتی دیدم درشکه را اسب می کشد و انعام را درشکه چی می برد و به چشمان اسب چشم بند زده، بر دهانش پوزبند تا کم ببیند و کم بخورد و دم نزند! همه چیز را فهمیدم... تداعی تراژدی غم انگیز زندگی فلاکت بار مردم نگون بختی که روی گنج نشستهاند ولی از جهل و فقر و بدبختی رنج می برند... گذشتهای که حالمان را گرفته است! آینده ای که حالی برای رسیدنش را نداریم!! و حالی که حالمان را به هم می زند!!! چه زندگی خوبی...
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
وقتی دیدم درشکه را اسب می کشد و انعام را درشکه چی می برد و به چشمان اسب چشم بند زده، بر دهانش پوزبند تا کم ببیند و کم بخورد و دم نزند! همه چیز را فهمیدم... تداعی تراژدی غم انگیز زندگی فلاکت بار مردم نگون بختی که روی گنج نشستهاند ولی از جهل و فقر و بدبختی رنج می برند... گذشتهای که حالمان را گرفته است! آینده ای که حالی برای رسیدنش را نداریم!! و حالی که حالمان را به هم می زند!!! چه زندگی خوبی...
خدایا این جوونی آرزوی بچگیامون نبودا💔🙂 من همون دختریم😎 که وقتی تو خیابون راه میرم، نمیگن این با من بود🙄 میگن ای کاش با من بود🤪 بحله بحله ما اینیم🤓 اگه رفتی دیگه برنگرد دختره دیگه با اینکه قلبش هزار تیکه شده اما با یه لبخندت عاشقت میشه منطق هم حالیش نمیشه💔
حال دلم خوب نیست یه صلوات برام میفرستی مهربون؟ دوست دارم زندگیم و بدم دست کسی بگم میشه یه دقیقه اینو بگیری؟! بعد فرار کنم😅🙂ته مانده ی من است مراعات کنید!دنیا لج کرده باهام🥺بسکه گفتم روبه رام🙃من دروغهه خنده هام🙂خیسِ خیسم خب از اشک😢هی زمین خوردم همش😪خالیه دور و برم😞باز چی اومد به سرم؟😔هرچی به سرم بیاد حقمه میدونی چرا؟! چون با همه خندیدم با همه مهربون بودم به همه کمک کردم براشون هیچی کم نزاشتم حتی بخاطرشون گریه کردم!!!ولی اونا تو دلشون بهم گفتن آویزونِ احمق!من اگه حافظ بودم مردم با سهراب سپهری فال میگرفتن☹خدایا میگما من که عقل درست حسابی ندارم مواظب گند زدنام تو قسمت های حساس زندگی باشه🙏🙄خدایا یعنی میشه که بشه؟!
وقتی دیدم درشکه را اسب می کشد و انعام را درشکه چی می برد و به چشمان اسب چشم بند زده، بر دهانش پوزبند تا کم ببیند و کم بخورد و دم نزند! همه چیز را فهمیدم... تداعی تراژدی غم انگیز زندگی فلاکت بار مردم نگون بختی که روی گنج نشستهاند ولی از جهل و فقر و بدبختی رنج می برند... گذشتهای که حالمان را گرفته است! آینده ای که حالی برای رسیدنش را نداریم!! و حالی که حالمان را به هم می زند!!! چه زندگی خوبی...
وقتی دیدم درشکه را اسب می کشد و انعام را درشکه چی می برد و به چشمان اسب چشم بند زده، بر دهانش پوزبند تا کم ببیند و کم بخورد و دم نزند! همه چیز را فهمیدم... تداعی تراژدی غم انگیز زندگی فلاکت بار مردم نگون بختی که روی گنج نشستهاند ولی از جهل و فقر و بدبختی رنج می برند... گذشتهای که حالمان را گرفته است! آینده ای که حالی برای رسیدنش را نداریم!! و حالی که حالمان را به هم می زند!!! چه زندگی خوبی...
وقتی دیدم درشکه را اسب می کشد و انعام را درشکه چی می برد و به چشمان اسب چشم بند زده، بر دهانش پوزبند تا کم ببیند و کم بخورد و دم نزند! همه چیز را فهمیدم... تداعی تراژدی غم انگیز زندگی فلاکت بار مردم نگون بختی که روی گنج نشستهاند ولی از جهل و فقر و بدبختی رنج می برند... گذشتهای که حالمان را گرفته است! آینده ای که حالی برای رسیدنش را نداریم!! و حالی که حالمان را به هم می زند!!! چه زندگی خوبی...