بیلی_آیلیش
عضویت :
1399/01/29
زن
درج نشده است
وقتی دیدم درشکه را اسب می کشد و انعام را درشکه چی می برد و به چشمان اسب چشم بند زده، بر دهانش پوزبند تا کم ببیند و کم بخورد و دم نزند! همه چیز را فهمیدم... تداعی تراژدی غم انگیز زندگی فلاکت بار مردم نگون بختی که روی گنج نشستهاند ولی از جهل و فقر و بدبختی رنج می برند... گذشتهای که حالمان را گرفته است! آینده ای که حالی برای رسیدنش را نداریم!! و حالی که حالمان را به هم می زند!!! چه زندگی خوبی...