اول از همه فوت پدرت رو تسلیت میگم ، امیدوارم روحش شاد باشه و شما هم کم کم آرامش از دست رفته ات رو بدست بیاری ! 
بنظر من زندگی همه آدما مثل هم نیست ، یکی زود ازدواج میکنه و بدشانسی میاره یکی زود ازدواج میکنه و زندگی متوسطی داره و یکی هم زود ازدواج میکنه و خیلی هم خوشبخت میشه ! درباره بقیه هم در هر سنی که ازدواج کنن همینه درسته ؟! 
ولی با چیزهایی که گفتی بنظرم شما در عین حال ک زود ازدواج کردی و سختی کشیدی شانس اوردی که همسرت اخلاق بدی نداره ، خسیس و دست بزن دار و ... نیست ! 
هرچند که بیماره ! 
من فک میکنم با فوت پدرت خاطرات گذشته برات زنده شده و زخمت تازه شده و بهرسمت افسردگی کشوندتت 
اما شاید بهترین کار و بهترین تصمیم فعلا و درحال حاضر این باشه که کمک کنی همسرت ترک کنه ، با امیدواری دادن با انگیزه دادن با با تعریف و تمجید کردن از توانایی هاش و بعد هم باهاش دوست بودن و رفاقت کردن 
بعد میتونید با هم برای زندگی دخترتون تلاش کنید ، برای زندگی بهتر خودتون تلاش کنید ، خیلی از ماها نوجوانی خوبی نداشتیم ، ولی بهترین کار اینه تلخی اون روزا با تلاش مون برای  شیرین کردن امروز از بین ببریم .
در آخر هم میخام بهت پیشنهاد بدم اگر شرایطش رو داری حتما مشاوره برو ، تو این دوره هم به خودت و هم به ترک همسرت میتونه کمک کنه !