ما هرکاری میکنیم یا میخواهیم انجام بدیم میره تو محل کارش به همه میگه، با دوتا دختر همکار، بعد مثلا من موهامو رنگ میخوام بکنم میره بااونا کامل راجع به این موضوع حرف میزنه بعدشم هیچ شوقی نداره که من بخوام بهش اطلاعات جدیدی بدم، یا هرمسئله دیگه ای رو، جرأت هم ندارم بهش بگم نگو تا میام حرف بزنم سریع عصبی میشه، واقعا دلگیر و خسته ام، اصلا حواسش به من نیست، مشکل دیگم اینه که برای من به خودش نمیرسه یا مثلاً الان که تازه عروسم توقع دارم بغل و اینا بیشتر باشه، صبح رفتم بغلش کنم ده دقیقه قبل بیدارشدن، غر میزنه وای نزاشتی خوابم کامل بشه
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
امروز صبحم دیگه کلافه بودم از کلی رفتاراش خواست دم در بغل کنه گفتم من عرق کردم دیشب الان وقتش نیست، ناراحت شد و عصبی، واقعا هم عرق کرده بودم دوست نداشتم بغلم کنه، البته ناراحتیم موثر بود
به نظرم زیاد کاری به مشکوک بودن نداره بعضی مردا ببخشید یکم خاله زنک اند ،میخوای بدون این ک بفهمه با یه مشاور صحبت کن ببین چطور باید رفتار کنی که این کارا از سرش بیوفته شاید اینو قبلاً در رفتار با خانواده یاد گرفت،احیانا بچه آخری نیست؟یا یه دونه پسر؟