بگو هر وقت خواستید بیاید ولی بعدش بچه ها رو بیرید من‌نمیتونم مسوولیت بچه بقیه رو قبول کنم
مسوولیت داره
ممکنه شبطونی کنن بلایی سرشون بیاد
استارتر اولا که دیگه حمام بردن بچه هات کمک نمیخواد
به مامانت رک بگو‌مامان اختیار زندگیم از دستم ول شده از شوهرم دور‌شدم باید حواسم رو بیشتر بدم به زندگی خودم شب دیگه نمیمونم خونه خودم راحت ترم
بچه ها رو هم وقتی میارن خودشون دارن میرن بگو ببریدشون قشنگ‌دست بچه ها رو بگیر بیار دم در باهاشون خداحافظی کن بگو من سردرد دارم استراحت میخوام اینجوری نمیتونم
سخته نه بخوای مادرت ناراحت بشه نه شوهرت میان این دو موندن سخته
وقتی خواست بچه ها رو بزاره خواهرت بگو شرمنده میخوایم بریم بیرون.بهانه بیار.
بچه داری مسئولیته چهار روز دیگه خدای نکرده از دماغ یکیشون خون بیاد تو رو مقصر میدونن.
یه نصیحت خواهرانه بهت بکنم اگر همین جوری ادامه بدی یهو میبینی فاصله زیادی بین خودت و شوهرت میوفته و با یه دعوای حسابی دلش رو خالی میکنه اون موقع چیزهایی می‌شنوی که طاقتش رو نداری تا دیر نشده کاری بکن و رک و راست با خانوادت حرف بزن ناراحت هم شدن کم کم درست میشن الان این همه استرس و ناراحتی و اعصاب خورد کنی برای خودت درست کردی که بقیه ناراحت نشن ولی پشیمون میشی
از تصورشم تنم لرزید
عزیزم شما قدرت نه گفتن نداری پس.
واقعا واقعا واقعا سخته با۵بچه.
شمااگر امروز نتونی حرفتو بزنی
اگر نتونی شوهرتو تامین کنی
اگر نتونی انرژی کافی برا بچه های خودت بزاری
اگر خجالت بکشی و بترسی از ناراحتیه بقیه...
به مرور اعصاب و روان خودت بهم میریزه
و این منتقل میشه به همسر و بچه هاتون.
پس راه حل اینه خیییییلی راحت به مادرتون بگین از هیچی نترسین و واهمه نداشته باشین، هیچکس نمیتونه این شرایط رو تحمل کنه.
شما مسئول نیسین..
مادرتون اتفاقا باید شما رو درک کنن ، همینکه بچه های خودتونو ترو خشک کنین و آشپزی و ب همسر برسین شاهکاره
همه گفتن ولی منم باز می گم حق کاملا با شوهرتونه. چرا انقدر خودتونو اذیت می کنید؟ اگه دوس ندارید خونه مادرتون شب بمونید که فرداشم مجبور شید تا شب بمونید خیلی رک و محکم بگید من نمیخوتم و نمی تونم. شما الان ازدواج کردید و خانواده اصلیتون شوهر و بچه هاتونه و همیشه باید پیش اونا باشید. هفته ای یکبار بمونید اونجا خیلی زیاده! سالی یک بار هم زیاده حتی!
و مستقیما بگید که نمیتونید از ۵ تا بچه نگهداری کنید و از کارای خودتون عقب میمونید.
کاملا هم محترمانه بهشون بگید ولی اگر ناراحتم بشن اشکالی نداره. چون حق با شماست. و اگر بخواید به خاطر ناراحتی اونا چیزی نگید یا اقدام جدی ای انجام ندید زندگیتون خراب میشه. باید محکم باشید و به راحتی و آسایش خودتون و همسر و بچه هاتون اولویت بدید.
اره بخدا شوهرم لبریز شده دیروز دعوامون شد جلو عموش گفتم بدش میاد مادرم میاد حمام بچه ها میده گفت اره دوست ندارم اینهمه رفت و آمد داشته باشیم میدونستم یعنی مردم با اون حرفش میدونم مقصر خانوادمن ولی اونام دست بردار نیستن آقا دوقلو اوردم خودم از پسشون برمیام دیگه نمیخااااام بسه اینهمه فاصله میگم شب خونتون نمیمونم نمیخوابم میگه چیه میترسی شوهرت زن بگیره
حق باشماس میگم بهشون برم پس میگم شوهرم دوست داره خودش ببرتشون حموم بعدشم حقیقت بچه ها رو جا نزارین خوشش نمیاد اخم و تخم میکنه ....مطمئنم بگم برای نشون حموم میگه خوشتون نمیاد ما بیایم به خاطر اون بردینشون
عزیزم قشنگ و مستقیم بگو باید حواسم به زندگی و شوهرم و بچه هام باشه محترمانه و جدی حرف بزن یه مدت کمتر رفت و آمد کن وقتی سه تا بچه داری باید نگران آینده بچه هات باشی به مرور زمان به رفتارت عادت میکنن
