سلام.من هفت ماه پیش یه گربه پیدا کردم که عفونت شدید انگلی داشت و فکشم شکسته بود.اسهال و استفراغ شدید بود.بهش نمیرسیدم از بین میرفت.یه ماهش بود.اوردم خونه و دو ماه تموم هر روز دو بار میبردم سرم و امپول میزدم تا عفونتش خوب شه.بعدم که قوی تر شد بردم فکشو جراحی کردم.خیلی سختی و درد کشید تو این مدت.منم همینطور. الان هشت ماهشه و خدا رو شکر خوب شده.اما به شدت به هم وابسته شدیم.جز من تو این دنیا کسی رو نداره.وچون فکش ضعیفه و بینی شم شکسته بوده بویاییش ضعیفه.تنهایی مطمینم نمیتونه زندگی کنه.الان من دو ماهه باردارم وخانواده شوهرم گیر دادن بچه اومد باید گربه بره.من از پس همچین کاری برنمیام.تا جون دارم باهاشون میجنگم که از من جداش نکنن. نامردیه تنهاش بزارم.کیا هر دو شو باهم داشتن؟
وای من فوبیای گربه دارم در حد مرگ
بزارش حیاط
اون گربه خونگی نیست که
من باردارم گربه هم دارم
بگو اکثر ادما سگ و گربه دارن بچه رو هم دارن،،وای خب از نظر بهداشتیب نظرم مناسب نیس گاهی حیوونا بیماری هایی میگیرن ک ب ادم قابل انتقال،،،خصوصا نوزاد
فقططططط آزمایش توکسو بده
عین خانواده شوهر من بی فرهنگن من مجبور شدم گربه رو بیرون کنم
ممکنه بچت آلرژی بده تنگی نفس و آسم میگیره میدونم گربت عزیزه ولی آیا از بچت عزیزتره ؟ یه فکری براش بکن دور و بر بچه نباشه تا بزرگتر بشه بچت اگه مشکلی نداشت باز بیارش
من باردار بودم هم خودم داشتم هم مادرم،هیچ مشکلی هم نداشتم،اینهمه مدته خونست پس مشکلی نداره عزززیزم،گربه وقتی تو خونه میاد و اهلی میشه گذاشتنش بیرون مساوی با مرگشه،اینجوری عذاب وجدان میگیری عزیزم
خواهر شوهرم موی گربه رفته بود داخل معدش دوران بارداری و انگل گربه گرفته بود وقتی بچش دنیا ا مد چشمش مشکل داشت و الان متاسفانه ۱۵ سالشه دخترش و یه چشماش نابیناس
وای من گربه ببینم جیغ میزنم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
