من با یه آقایی بیشتر از دوساله در ارتباطم
همکلاسیمه که با خواستگاری از جانب خانواده جلو اومد
ما از دو تا شهر مختلفیم
یکسال اول هی من از مشکلات میگفتم و هی میگفتم این رابطه نمیشه ما هر شهری باشیم مشکل داریم و هرروز این صحبتا رو تکرار میکردم و ایشون هی منو قانع میکرد که من کم کم طرز فکرم عوض شد و قبول کردم که با هم رابطمون جدی تر شه
اما الان چند ماهه که اون دچار این ترس و مشکلات و استرس ها شده
هی رابطه رو کات میکنه،بعد دوباره چند روز بعد برمیگرده،تا دوباره وارد رابطه میشیم دوباره بعد از چند روز اخلاقش عوض میشه میفهمم همه اون مشکلات و حرفا تو سرش میاد
دیشب دوباره حالش بد بود،دوباره منو بلاک کرد و گفت واسه همیشه تموم
هر دو همدیگه رو دوست داریم،ولی اون حالش بده
چی کار کنم من؟خسته شدم بخدا،دلم میخواد رابطه برگرده به همون روزای سابق،با هربار دعوا و بلاک تا چندوقت تنم میلرزه
چندماهه هی سعی میکنم فراموشش کنم نمیشه دوستش دارم
برمیگرده دوباره؟اگه برگشت من چی کار کنم؟دیگه تحمل این وضعو ندارم