نکنه اتفاقی واسش بیفته
از موقعی که یادم میاد همش از مرگ می ترسیدم و فک میکردم خیلی زود میمیرم
اما این قضیه بیشتر عذابم میده وقتی میره بیرون من همش دلشوره دارم
الآنم رفته باغشون کمک پدرش گفت بیا بریم نرفتم
خواب بودم وقتی رفت الان ک پاشدم افکار منفی ولم نمیکنن
چیکار کنم از این فکرت راحت شم؟
شمام اینطوری هستید؟