واقعا دلم نمیخواست یه همچین چیزی رو بگم اما مجبورم چون مهمه

من جمعه شب دیدم تو اکانت تلگرام بابام یه پیام اومده از طرف آدم ناشناس ، اما ظاهرا یه چند تا پیامی رد و بدل شده بود بینشون ، طرف پروفایلش عکس فیکه و این مشخصه ، وقتی پیاما رو باز کردم طرز حرف زدن اون طرف مقابل محاوره ای عادی نبود ، خیلی از کلمات اشتباه استفاده کرده بود ، انگار از تو گوگل ترنسلیت در آورده بود 

مثلا پیام اول این بود : حالت چطور است or حالت چطوره

غیر عادی بود ، پیام بعدیش : من میخوام با دکتر احمد صحبت کنم ، آیا شما دکتر احمد هستید ؟ 

(دارم مث خودش مینویسم قشنگ از ماجرا سر در بیارید 😅)

بعد بابامم نوشته که سلام من دکتر نیستم اما دکتر ها رو خیلی دوست دارم (آخه یعنی چی این ؟؟؟ اصن این مکالمه خیلی غیر عادیه ) بعد دقیقا متن پیام آخرشو یادم نمیاد ولی متن بالا بلند فرستاده بود که ببخشید مزاحمتون شدم ، این گذشت و من با شک و شبهه گذروندم و نتونستم بعدش به  گوشی بابام دسترسی داشته باشم تا دیشب 

دیشب دیدم دوباره یه پیام جدید از طرف این زنیکه......

اومده ، اما پیامای قبلی پاک شده 

 وای خدایا حرصم گرفت 

نوشته که : 🙏🏻🙏🏻🙏🏻شما ادم بسیار خوبی هستید و من از ملاقات شما بسیار خوشحالم . من فکر میکنم خدا یک سوء تفاهم زیبا ترتیب داده است ! من در انگلستان مستقر شدم و قصد دارم ماه آینده به ایران سفر کنم . ببینید که شماره شما از ایران است ، آیا اهل ایران هستید ؟ 

اخه یعنی که چی من نمیفهمم 😭😭😭😭😭

منم برداشتم دو تا اکانتاش رو از تلگرام پاک کردم کامل  ، از گوشیشم حذف کردم ، کار دیگه ای به ذهنم نرسید چون ممکن بود بدتر خراب کاری کنم 

این بود تموم ماجرا ، از طرفی هم مامانم به بابام عین چشماش اعتماد داره😭😭😭😭😭

اگه به مامانم میگفتم تا صبح نمیخوابید 😭

میدونم کار درست اینه که هر چی سریع تر بگم به مامانم اما اگه من اشتباه کنم چی ( اشتباه نمیکنم ازین واضح تر ؟ ) حتی اگه فامیلم باشه بخواد بیاد ایسگا کنه بازم باید برم بگم ، ولی خواهشا نظرتون رو بگید 

من چی کار کنم ؟ 

الان زندگی خانواده مون و آینده بستگی به نظرات شما داره 

یه چند تا چیز دیگه ام هست اگر که این متن رو خوندید اونا رم بگم که یه ذره حداقل از عذاب وجدانم کم شه

دلم برا مامانم میسوزه که چجوری برم بهش بگم ، با چه رویی

دیشب از بس از دست بابام عصبانی بودم دلم نمیخواست ببینمش😏

اخه مامان من .....

اههههه نمیتونم بهش فک کنم 

چی کم گذاشته تو زندگی ها ؟ این همه مدارا ، این همه کنار اومده ، الان ۲ ساله زانوش درد میکنه یه دکتر نرفته چون بابام نبردتش 

نه ولخرجه نه بداخلاق و تازه انقدر ویژگی مثبت داره که کمتر کسایی دارن ، تازه مسافرتم که میره بدبخت باید کلفتی ننه ی بی وجود بابامو بکنه (خوب کردم گفتم الان اگه مامانم اینو ببینه صد در صد دعوام میکنه ولی به درک ، با این بچه بزرگ کردنش ، فقط یاد گرفته مردمو کلفت خودش بدونه پدرسگ عوضی ، اتفاقا همه ی آتیشا از گور اون عفریته سلیطه بلند میشه ) الان اعصابم خورده ، این جریان کلفتی هم جداست که پدر جان ما رو بی نصیب نذاشتهههه 

اگر خواستید اون رو هم میگم 

هیچ اطلاعاتی ازش نیس ، نه شماره نه اسمی ، اسمش ۹۸ عه ، بیو هم نزاشته ، آیدی هم نداره