بچه ها یه دکتری هست که دکتر عمومیه و خیلی تو کارش ماهر هست و خیلی متشخص و خوش اخلاق چندین ساله که بیشتر اقوام پیشش ویزیت میشن و راضی هستن و تعریفشو میکنن..من ۸ ماهه که از همسرم جدا شدم ولی قبل از جدایی چندین بار با همسرم رفته بودم مطبش و من رو به طور کامل میشناخت.. چند روز پیش جواب آزمایشم رو بردم پیشش که ببینه بعد بهم گفت قصد بارداری داری گفتم من مجردم نگفتم جدا شدم .بعد منو دقیق یادش بود گفت تو که چندین بار با شوهرت اومده بودی اینجا گفتم آهان جدا شدم...خیلی ابراز ناراحتی کرد و گفت لیاقتت رو نداشته و چطور دلش اومد از تو بگذره بعد یهو ماسکش رو برداشت و دست منو گرفت و چند بار بوسید من شوک شدم آخه خیلی بعید بود همچین رفتاری بعد بهش گفتم دکتر یعنی چی این چه کاری بود کردی بعد من دیگه سریع پا شدم اونم به احترامم بلند شد و گفت بیشتر بهم سر بزن...نمیدونم چرا نتونستم واکنش خاصی نشون بدم که فکر بدی در موردم نکنه...البته تصمیم گرفتم دیگه نرم اونجا ولی نمیدونم معنی این حرکتش چی بود