رمان غوغای زمانه چاپ شد خدا روشکر... قسمتی از رمان👇... عطر تنش در بینیام پیچید و اشکهایم روانه شد. واقعیت تلخی که مثل پتک روی سرم کوبیده می شد؛ من عطر تن مردی را نفس میکشیدم در حالی که عاشق دیگری بودم. خودم را به زور از آغوشش بیرون کشیده و در حالی که به پارکتهای چوبی زیر پایم زل زده بودم سعی در صاف کردن صدایم داشتم: _سرم درد می کنه. خواهش می کنم اجازه بده تنها باشم. رمان درحال تایپ هم تو کانال @neisarifateme خوشحال میشم با نقدهای ارزشمندتون همراهیم کنید🌹
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
رمان غوغای زمانه چاپ شد خدا روشکر... قسمتی از رمان👇... عطر تنش در بینیام پیچید و اشکهایم روانه شد. واقعیت تلخی که مثل پتک روی سرم کوبیده می شد؛ من عطر تن مردی را نفس میکشیدم در حالی که عاشق دیگری بودم. خودم را به زور از آغوشش بیرون کشیده و در حالی که به پارکتهای چوبی زیر پایم زل زده بودم سعی در صاف کردن صدایم داشتم: _سرم درد می کنه. خواهش می کنم اجازه بده تنها باشم. رمان درحال تایپ هم تو کانال @neisarifateme خوشحال میشم با نقدهای ارزشمندتون همراهیم کنید🌹
نه مامان من نیست وایمیسه انجام بدم البته الان خونه خودمم
خدا حفظش کنه
اقتدارشون رو دوست دارم😌
رمان غوغای زمانه چاپ شد خدا روشکر... قسمتی از رمان👇... عطر تنش در بینیام پیچید و اشکهایم روانه شد. واقعیت تلخی که مثل پتک روی سرم کوبیده می شد؛ من عطر تن مردی را نفس میکشیدم در حالی که عاشق دیگری بودم. خودم را به زور از آغوشش بیرون کشیده و در حالی که به پارکتهای چوبی زیر پایم زل زده بودم سعی در صاف کردن صدایم داشتم: _سرم درد می کنه. خواهش می کنم اجازه بده تنها باشم. رمان درحال تایپ هم تو کانال @neisarifateme خوشحال میشم با نقدهای ارزشمندتون همراهیم کنید🌹