2777
2789
عنوان

نسبت ب زندگیم سرد شدم

| مشاهده متن کامل بحث + 1663 بازدید | 57 پست
فکر کرده از دماغ فیل افتاده ، من خودم رو از شوهرم سر تر می‌دونم ، هم از نظر قیافه هم از نظر خانواده ...

اه اه... منم از شوهرم سرترم... کلا همه میگن چهره خیلی خوبی دارم... ولی همش اغسوووووس میخورم ک حیف این زندگی و مرد بی احساس شدم

عمرتا تلف نکن بعد میفهمی که چه اشتباهی کردی تا حالا موندی مردی که بده هیچی درستش  نمیکنه فقط تو ...

عزیزم خب خرجو مخارج بچه و اینارو چکنم تگ این وضع... بعدشم دوباره برگردم خونه مامانم اینا بعد 4 سال.... 

دلم واسشون میسوزه

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

دقیقا مثل من... شوهر منم فوق لیسانسه و مثه ی بی سواد عمل میکنه  ن احساس میده حتی تو روابط جنسی ...

دقیقاً دقیقاً عین شوهر من ! خودم باورم نمیشه از این همه شباهت ، فقط به غیر از اینکه ما مستقل هستیم و من این دردسر ها رو ندارم . اما ده مدل رفتارهای غیر قابل تحمل دیگه داره که اگه بخوام بنویسم تا صبح طول میکشه

اه اه... منم از شوهرم سرترم... کلا همه میگن چهره خیلی خوبی دارم... ولی همش اغسوووووس میخورم ک حیف ای ...

واقعا زندگی هامون مثل همه ! کامل میفهممت! اما به حرف بعضیآ که میگن طلاق بگیر گوش نکن چون ما بچه داریم ، شرایط مون زمین تا آسمان با کسی که بچه ندارن فرق می‌کنه ، من اگه بچه نداشتم لحظه ای درنگ نمی‌کردم اما الان به این نتیجه رسیدم که باید تلاش کنم واسه زندگی ام ! چاره ای ندارم 

خیلی بده خیلییی...شوهر شما محاسنیم داره یا ن؟؟؟  من واقعن نمیدونم چیکار کنم آخه شوهرم چشم پاک ...

عزیزم امیدوارم مسائل و مشکلاتت حل بشه . خدا خودش کمکت کنه ..

فقط یه سوال ...

میتونم بپرسم ماه تولد خودت و همسرت چیه ؟

واقعا زندگی هامون مثل همه ! کامل میفهممت! اما به حرف بعضیآ که میگن طلاق بگیر گوش نکن چون ما بچه داری ...

من ک واقعا بین دوراهی موندم... 

دو روز خونه مادرم بودم ک یکم حالم بهتر بشه... یه زنگگگگ نزد حال منو بچشو بپرسه.. تازه بهشم گفتم چرا زنگ نزدی گف زنی ک اعصاب منو بهم بریزه کاری ب کارش ندارم... 

چند وقتم بود وسواس فکری گرفته بودم و حالم همشش بد بود شب دوم ک بهش گفتم حالم خوب نیس گف توهم ک هر شببب ی کوفتت هست... 

پدرشوهرمم خیلی مستبدو قدیمیو عقب موندس ازونا ک زنو فقط واسه غذا و تولید مثل و رابطه میخوان و زن حق هیچ دخالت... انتفاد... پیشنهاد... و هیچ چیزه دیگه آیو نداره... 

من واقعا آدم احساسی ای بودم و هستم همش 17 سالم بود ک حماقت کردم افتادم تو این زندگی 

گول قیافه و وضع و شغل همسرمو خوردم... متاسفم واسه خودم ک عمرم تلف شد

وای خدا

منی ک شوهرم دیپلم هست ک۱۶سال ازم بزرگتر و

زبون ونفهم و سرد توی همه روابط 

وتفریحم نمیبرع اعتیادم میدونم داره  متادونم دیدم تو جیبش


فقط ازلحاظ خورد وخوراک وپوشاک بهمون میرسه چی باید بگم 

💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792