شوهر من که هفته ای چند بار میگه پاشو برو خونه مامانت من یه چند روز نبینمت!!! دلش واسه بچه هاش هم تنگ نمیشه ! کلأ بهت بگم که تا حالا زندگی نکردم فقط زنده بودم. اما این اواخر فهمیدم اگه همینطور ادامه بدم، کم کم داره پای یه زن دیگه میاد وسط . دیگه داشت کار به جاهای باریک و طلاق و ... میکشید که تصمیم گرفتم حداقل خودم عوض بشم . گفتم یکبار این راه رو امتحان کنم شاید جواب بده . البته تازه شروع کردم نمیدونم چقدر میتونم دوام بیارم و ادامه بدم
چقدر شبیه منید !
شوهرم فوق لیسانسه اما یه بیشعور به تمام معناست با خانوادم کلا رابطه ای نداره و بی نهایت سرد و بی احساس و بی ملاحظه است گاهی از حرفهایی که میزنه و تحمل میکنم با خودم میگم دختر عجب جونی داری که میشنوی و زنده ای هنوز ! خود رای و عصبانی و ... زن تو خانوادشون یه چیز بی اهمیته و من با تموم مهربونیام دیگه نمیتونم برای گرمی این رابطه افتضاح کاری کنم ... شوهرم خردادی و من مهرماهیم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
