ی زمانی ک ۱۶ سالم بود دنبال غذا بودم تویخچال
هی داد زدم مامان غذا نیس گف بیام پیدا کنم میزنمتها گفتم باشه بزن
اومد سریخچال تو یه ثانیه پیدا کرد!!!!
قابلمه رو داد دستم همین ک دستش خالی شد زد توگوشم اقاااا منم قابلمه رو کوبیدم رو میز رفتم کیفمو برداشتم شروع کردم لباس جم کردن خخخخ
گفتم من دیگه دارم میرم از این خونه میرم جای ک احترامم حفظ بشه حق نداشتی منو بزنی
طفلی مامانم کیفمو گرفته بود میگف کجا میری مسخره بازی درنیار آخرم نشست گریهکردن ک ۱۶سال برات زحمت کشیدم ی بار زدمت چی میشه مگه.. دیگه دیدم داره منطقی میگه رفتم غذامو خوردم