اصلا دعواش نمیکنم و خیلی هم دوسش دارم،چون قبل بارداری خیلی باهاش بازی میکردم اینجوریه
وقتی دختر من بدنیا اومد ،پسرخواهر ۲و نیم ساله ام میخواست بندازتش تو سطل آشغالی🤭🤭🤭 روزی سه دفعه جاروبرقی می آورد بندازتش دور ، چون ما رو دوست دارن حسادت میکنن ،ایت مدیریت شماس که از حسادتش کم کنی ،به حرف هرکس هم که میگه دعواش کن گوش نکن ،اون فقط یه بچه است با یه عالمه حسادت که اگر درست مدیریت بشه از همین الان یه حامی بزرگ برای بچه ات ساختی
ازت بدم میامد، وقتی میگفتن مبارکه پسره، چه خوب آفرین پسره، دلم میخواست همه رو خفه کنم، تو رو بیارم بیرون، نباشی، 😢 بدم میامد چون احساس میکردم به خواهرت توهین میشه، دلم میشکست از حرفها، حرفهاشون باعث شد ازت بدم بیاد، منتظر اومدنت نبودم اینقدر که حتی یه عکس هم نگرفتم از بودنت 😢 تو اومدی، صورت ماهت رو که دیدم عاشقت شدم، خنده های دلبرانت، ساکتی و مظلوم بودنت، وقتی خواهرت رو از من هم بیشتر میشناسی، من رو ببخش پسرم، من رو ببخش اگر گفتم دوستت ندارم، عاشقتم با همه وجودم با همه قلبم، اگر بخوای جون و عمرم رو براتون میدم، کاش مردم میدونستن گاهی با جملاتشون چه آتشی به قلب دیگران میتونن بزنن، دوست دارم مرد بزرگ بشی نه نر، دوستت دارم پسرم😘