جاریم به قصد طلاق رفته خونه مادرش برادرشوهرمم رفته بچشو آورده میگه زنش افسردگی گرفته قرص مصرف میکنه دیگه نمیخادش واقعا دلم براشون میسوزه زندگی خیلی خوبی داشتن ☹️ بچشونم از درساش عقبه خیلی گناه داره
ن شما دخالت نکنی بهتره عزیزم
زنگ بزن یه حال و احوالی ازش بپرس
تو چیکاره ای آخه زنگبزنی؟
من بودم نمیزدم
چه کاری از دستت برمیاد؟؟اگه مهارتش رو داری کمک کن برگرده وگرنه اگه مثل من از این هنرها نداری هیچی نگی بهتره
اول برادرشوهرت حرف بزن. بعد برو جاریت و بیار. خدا نگهدارت باشه. هیچی ازت کم نمیشه پیش همه ام عزیزتر میشی. افرین بهت🌹
شاید چون جاری هستی حتی فکر بد بکنهکه شاید خوشحال شدی و زنگ زدی
شاید مشکل یه چیز بزرگتری هست که هیشکی نمیدونه افسردگی رو الکی بهونه کردن.به نظرم مادرشوهر و پدرشوهرت پیش قدم بشن بهتر از شماست.هر چی باشه بزرگترن شاید چیزایی رو بتونن به اونا بگن که به شما نتونن بگن در هر صورت شما غریبه ای
آره برو جهت وصل کردن
اینایی که میگن تو چیکارشی ز بزنی رو واقعا نمیتونم درک کنم
شماها انسانیت سرتون نمیشه؟پای ی بچه درمیونه
اسی میگه زندگیشون خوب بوده
اسی من باشم زنگ میزنم اگه واقعا تواناییشو داری نمک رو زخمش نپاشی بزنگ
که مشخصه جاری مهربونی هستی
حالا اگه زندگیشونم جوش نخورد پیش خودت و خدات شرمنده نیستی بلاخره نون و نمک خوردین سر سفره هم
یه سریا اینجا فقط جمع شدن زندگی مردم بهم بریزن قشنگ دون میپاشن
اینجور وقتا آدم از هرکسی انتظار داره براش پا پیش بزاره....
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
27 ثانیه پیش
29 ثانیه پیش
33 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
