2777
2789
عنوان

دوستان سوتی های دوران مدرستون چی بوده😕

| مشاهده متن کامل بحث + 410 بازدید | 64 پست

داشتیم تو حیاط فوتبال میزدیم یکی منو از پشت محکم هل داد فکر کردم دوستمه برگشتم گفتم مگه کرم داری دیدم ناظممون بود تا یه هفته میدیدمش فرار میکردم

When u have a dream to chase nothing can stop u

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ی بار صف ک تموم شد داشتیم میرفتیم سمت کلاسا  دوستم برگشت عقب گف وا بند سوتین کدوم چیزخلی ...

مگه میشه بیوفته برای من تا حالا اتفاق نیوفتاده😕

یه هدف خیلیییی بزرگ دارم برام دعا کنید عشقا💞
وای خدایا ما پارسال میخاسیم بریم قشم من تو لندیگراف متوجه شدم با دمپایی دسشویی اومدم انقد گریه کردم ...

😂😂😂😂بعدش باید خودتو بزنی به اون راه😂

واقعا کار دیگه ای نمیشه کرد😂😂

دیش دیری دیرین ماشالا💃

یه بار منو دوستم تو حیاط نشسته بودیم.بعد دوستم داشت با آب و تاب در مورد ناظممون حرف میزد و یه جورایی هم اداش رو درمیوورد.بعد یهو حس کردم یکی پشت سرمون وایساده.برگشتم دیدم ناظممونه😐😂داشت با یه لبخندی به حرفامون گوش میکرد😃🤦‍♀️

امیدوارم خدا جوری تو خوش بختی غرقتون کنه ....که هیج راه نجاتی نداشته باشین😁عاشق رمان های تاریخیم مثل سرابی در مه(که اگه سرچش کنید میتونید رایگان بخونید) و سه جلدی سرگذشت آب و آتش نوشته بهار برادران(میتونید از طاقچه و کتابراه بخرید)

راهنمايي بوديم نماز جماعت ي اقا ميومد طلبه بود نماز ميخوند با بچه ها صف اخر داشتيم مسخره بازي در ميورديم يكي از دوستام گف هركي اين پاكن رو بزنه تو سر اين مرده معلومه خيلي نترسه منم شاخ گفتم بده من بزنم زدم تو سر مرد بدبخت وسط نماز دست گزاشت پشت گردنش گف اخ فرداش بردنم دفتر دوستاي دهن لقم رفتن گفتن يبارم يه شعر بي ادبي ميخوندم باز بردنم دفتر شانس هم نداشتم دوستام الفرار من اينجا ميموندم پارسال هم يادش بخير تو حوزه زدم شيشه كتابخونه رو شكستم زنگ شوهرم زدن 😑

هزار مرتبه شکرررررت ب خاطر هدیه ای ک‌بهم دادی تا آخر عمر مدیونتم خودت مواظبش باش تو روز تولد حضرت معصومه بی بی چکم مثبت شد ١٢تير صداي قلب كوچولوشو شنيدم الهي فدات شم آروم جونم خدایا خودت دامن همه منتظرا رو سبز کن الهی آمییین😍 قلبای مچاله شده ی زیادی رو دیدم ک خدا نجاتشون داده خدایا عهدی ک تو سختی و ناراحتی باهات بستمو تو خوشی شادی نمیشکنم 🥺زمانی دستمو گرفتی و ارزومو براورده کردی ک از همه عالم و ادم بریده بودم شده بودم ی ادم تنها فقط ورد زبونم بود من ب دنیا اومد ک نحس بمیرم امیدی ب ادامه زندگی نداشتم مث هميشه دستمو گرفتي 😻و او خداوند ناممكن هاست 
😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂واااییی😂😂😂😂😂

قشنگ رسوا شدیم تو مدرسه تازه گردن هم نمیگرفتیم رفتن دوربینارو چک کردن😐😐😂😂😂👐🏿

چالش حرف ناشناس🐍نیوش یک☝🏻نیوش دو✌🏻نیوش سه👌🏻نیوش دنده ب دنده🚗نیوش عسل و قنده🍭🍯نیوش چرا نمیخنده؟:/😼نیوش آه🤧 نیوش ماه🌙🌝نیوش مثل قناری🐥🤪نیوش ماشین فراری🚘نیوش آه😚نیوش ماه🌛💋نیوش چرا سر جنگه؟⚔️😤نیوش بشقاب پرنده🍽🦚🕊نیوش آه🐾نیوش ماه🔥😛نیوش ماه و قشنگه🌙😻نیوش مست و ملنگه🍷🥂🍺زراشم چ قشنگه😂😂هه ناسکم ده نوسم خوشم ده ویی مه لی دووباره یه له وانه یه روژیک نه بم که دووباره ی که مه وه💛.#بژی_کورد✌🏼🇹🇯
مگه میشه بیوفته برای من تا حالا اتفاق نیوفتاده😕

بقران به چسی بند بودن :/

تیکر تولدشه :)♥️🎂🍃.                                            تو زندگیتون دنبال آدم هاي سیر باشید ! سیر از پول ، سیر از مهموني ، سیر از جنس مخالف ، سیر از خوشي هاي موقت ! ✨🔥آدم هاي گشنه فقط به روحتون آسیب میزنن - دختر و پسر هم نداره -🔪🍃
یه معلمی بود مثل سگ ازش حساب میبردیم بنده خدا یکم قدش کوتاه بود هیکلشم شبیه خودمون بود اومدم بزنم ...

دختر عموی منم یه بار براش این اتفاق افتاد فقط با تفوت اینکه دورش شلوغ نبود و فهمید کار دختر عمومه😵

یه هدف خیلیییی بزرگ دارم برام دعا کنید عشقا💞
ما ی بار وسط نماز جماعت چصمشنگ بازی در اوردیم با زانو زدیم ب جلوییمون نمیفهمیدیم ک تعادلش ب چص ...

عالی بود😂😂😂👌

یه هدف خیلیییی بزرگ دارم برام دعا کنید عشقا💞

یه بار اول دبیرستان یه حاج اقای جوونی اومد مدرسمون برای اینکه مثلا به سولات شرعیمون جواب بده، اومد کلاس ما و گفت هر کی هر سوالی داره تو یه برگه بنویسه بدون اسمش من جواب میدم

یکی از بچه ها نوشته بود حاج اقا میشه شمارتونو بدین😂😂😂

یعنی ده دقیقه کلاس رو هوا بود

تا روز محشر ، ولایت حیدر ، غیر قابل کتمانه          درخواست دوستی ندین قبول نمیکنم با عرض شرمندگی  
من کلاس چهارم بودم، یه روز مشق ننوشته بودم معلم اومد مشقارو نگاه کنه گفت کو مشقت منم گفتم خانم خواه ...

من همیشه میگفتم جا گزاشتم نیاوردم🥴

یه هدف خیلیییی بزرگ دارم برام دعا کنید عشقا💞
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز