بچه ها من دوران دانشجوییم با یه دختری دوست بودم سر حساب اینکه هر دو درسمون خوب بود یجورایی مکمل هم بودیم تو آزمایشگاه و درسا واسه همین باهم دیگه واحد برمیداشیم. ولی یه اخلاقایی داشت مثلا زورش میومد خرج کنه ناهار بیرون بخوره همیشه با خودش لقمه میاورد دانشگاه.یا مثلا همیشه لباساش از مد رفته بود تو حراجیا خرید میکرد درحالیکه وضع مالیشون خیلی خوب بود .تو دستو گردنش پر از طلا بود همش.یا مثلا یه با یه پسری دوست شده بود که خود من باب آشنایی رو باهاش باز کرده بودم ولی از من رابطشونو رو پنهون میکرد وقتی بامن بود میرفت یه گوشه میموند باپسره تلفنی حرف میزد که من نشنوم.از قیافش نگم دندوناش همه به ریخت بود ولی همش اعتماد به نفس کاذب داشت....حالا اینارو گفتم ک اینو بگم...ما درسمون یک ساله تموم شده ولی همش بهم پیام میده و میگه رفت و آمد کنیم حتی چند بار سرزده اومد خونمون. میخواد خودشو بچسبونه بهم که با پسرخالم آشناش کنم از این بابت مطمئنم.من چجوری رابطمو باهاش قطع کنم که ناراحت نشه ازم؟؟واقعا دلم نمیخواد دیگه تحملش کنم ۴سال در عذاب بودم.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.