دوستان یه سوال داشتم،نظراتون برام مهمه،مخصوصا اونایی که در شرایط من هستن
من 7.8سالی میشه که ازدواج کردم،از اول با داشتن و نداشتن همسرم کنار اومدم و چیز زیادی ازش نخواستم،قبل ازدواج تو دوران نامزدی قرارگذاشتیم که مدیریت مالی منزل در اختیار من باشه ولی عملا چیزی نمیموند که من بخوام مدیریت کنم،بعداینکه لیسانسمو گرفتم خواستم برم سرکار که فهمیدم باردارم و نشد،بعد اینکه دخترم بدنیا اومد تا یذره خواست وضعمون خوب بشه و چیزی واسه پس انداز بمونه همسرم رف واسه ارشد بخونه و چندماهی من مدیریت کردم و خودش دید که واقعا وضع بهتره حتی خبردار نمیشد من چطوری شهریه شو خورد خورد از ماه های قبل پس انداز کردم ولی بعد دوباره آش همون کاسه همون امسال هم بعد عید تا یذره اقساطمون کم شد یه وام با مبلغ بالا برداشت و وقتی بهش گفتم چرا این کارو میکنی بذار به زندگیمون یکم برسیم واسه خونه وسایل بگیریم یا پس انداز کنیم ماشینو عوض کنیم گف نگران نباش میذارم بورس هر چقد سودش شد میدم بهت که هرکار خواستی بکنی که از شانس بد ما بورس هم منفی شد کلا،الان هم سرمایمون افت کرده هم مجبوریم یه قسط سنگین بدیم،من یه مدتیه که دارم میرم سرکار ولی تازه داره به سوددهی میرسه و قراره از ماه بعد درآمد داشته باشم،الان نمیدونم باید حقوقمو چیکار کنم،چون شنیدم خانومای شاغل میگن وقتی شوهرم دید دیگه خودم واسه خودم و خونه زندگیم خرج میکنم دیگه 1ریال هم بهم نداد،بنظرتون من با این وضعیت چیکار کنم،همسرم تو زبون میگه باشه عزیزم کارت حقوقم دست تو باشه تو بهتر مدیریت میکنی،ولی از اونور میبینی با رمز دومش کارتو خالی کرده،نمیگم واسه خودش خرج میکنه ما میمونیم نه،میگم نمیدونه باید برنامه ریزی کنه باید پس انداز کنه،بنظرتون چطور روش تاثیر بذارم و حقوق خودمو هم چیکار کنم؟اگه کسی تجربه ای داره بگه، چون احساس میکنم شدیدا داریم درجا میزنیم،تو این چندسال تنها چیزی که خریدیم یه مغازه س و یبار ماشین عوض کردیم،خونه نداریم از خودمون ولی مستاجر هم نیستیم خوشبختانه