2777
2789
عنوان

دردودل

241 بازدید | 35 پست

بچه ها من تازه عقد کردم شوهرم نمیزاره اینستا بریزم تا وقتی نرفتیم زیر یه سقف نگم که همه چیه زندگیمم میدونه حتی هرکاری تو گذشتم کردم هرکسی جای اون بود نمیموند حالا با کلی بدبختی ام عقد کردیم یه روزی که خونشون بودم رفت حموم از تو دفترچه یادداشت گوشیش یه ایمیل با رمز پیدا کردم میدونستم که مال خودشه خلاصه زدم تو گوشیم و دیدم بله یه اینستا اومد بالا اینم بگم که اینستا نداره خیلی ام بهم میگه که من بهت دوروغ نمیگم چون دوست دارم اینستااومد بالا دیدم عکس یه دست و ماشین که مال خوده شوهرمه تو پستاس با دخترم چت کرده بود ولی رفیق نشده بود خلاصه طاقت نیاوردم و گفتم بهش گفت اینستا مال من نیست یکی هک کرده ایمیلم اینم بگم زنداییم دوستای سابقم همه رو فالو کرده بود ولی هرچی گفتم گفت من نیستم اینستا مال من نیست نمیدونم واقعا چیکارکنم باورکنم نکنم چرا اینجوری بهم گفت یااصلا چرا اینکارو کرده مگه من براش کمم به خدا گذشته بدی داشتم ولی از وقتی اومد جلو هیچ کاری نکردم از اون طرفم میدونم واقعا دوسم داره ولی نمیفهمم واقعا باورکنم اون اینستا مال خودش نبوده باعقلم جوردرنمیاد خیلی سره این موضوع ناراحتم

این داستان دختر ساده ک همه زندگیش به همسرش گفته طرف حساس کرده 

ومرد دو رو

  اگر بخواهی به هرچیزی که به تو گفتهمی‌ شود، واکنشی عاطفی نشان بدهیبه «رنج بردن» ادامه خواهی داد.  اگراجازه دهی کلماتِ دیگران تو را کنترلکند، هرچیز دیگری هم تو را زیر سلطهخواهد گرفت! نفس بکش و بگذار بگذرد ...!!

عزیزم شاید دلش میخواسته اینستا داشته باشه ولی چون به شما گفته نصب نکن خودش یواشکی میره

فقط از خدا سلامتی و شادی پدر و مادرم و همسرم و خانواده ام رو میخوام همین. خدایا به خودت سپردمشون🤗

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خب الان راهنمایی کردی دمت گرم درهرصورت شوهرم من نمیگفتمم میفهمید چون اشنا بود 

خوب اگر شما دید پسندید حق نداره بهتون حساس بشه راستش حرصم گرف تایپکت خوندم نباید میگفتی ایمیلش زدی

  اگر بخواهی به هرچیزی که به تو گفتهمی‌ شود، واکنشی عاطفی نشان بدهیبه «رنج بردن» ادامه خواهی داد.  اگراجازه دهی کلماتِ دیگران تو را کنترلکند، هرچیز دیگری هم تو را زیر سلطهخواهد گرفت! نفس بکش و بگذار بگذرد ...!!

مهم ترین پایه زندگی اعتماده

من حتی یه بار سر گوشی شوهرم نرفتم

به نظرم این فکرای مسخره رو بریز دور و کمک کن تا اعتماد تو زندگیت پایه ریزی بشه و اینطور که به خودت اجازه نده نه چک کنی و نه اینکه راجب این مسائل فک کنی


عزیزم شاید دلش میخواسته اینستا داشته باشه ولی چون به شما گفته نصب نکن خودش یواشکی میره

خب چرا گردن نگرفت چرا با دختر چت کرده بود من هرچی میگفتم بریزیم میگفت من خوشم نمیاد همش احساس میکنم براش کمم ولی از اون طرفم دوسم داره نمیدونم میترسیدم بشه مثل شوهرخالم که شد

خوب اگر شما دید پسندید حق نداره بهتون حساس بشه راستش حرصم گرف تایپکت خوندم نباید میگفتی ایمیلش زدی

خب چی میگفتم😂وقتی یه ایمیل تو دفترچه یادداشت شوهرت ببینی نمیزنی؟

خب چرا گردن نگرفت چرا با دختر چت کرده بود من هرچی میگفتم بریزیم میگفت من خوشم نمیاد همش احساس میکنم ...

عزیزم باهاش حرف بزن و این حرفها رو به خودش بگو

فقط از خدا سلامتی و شادی پدر و مادرم و همسرم و خانواده ام رو میخوام همین. خدایا به خودت سپردمشون🤗
خب چی میگفتم😂وقتی یه ایمیل تو دفترچه یادداشت شوهرت ببینی نمیزنی؟

نه نمیزنم. چون باید همدیگر خوب بشناسیم البته بشرطیک طرف دروغگو نباشه با زدی دیدی صبر میکردی 

  اگر بخواهی به هرچیزی که به تو گفتهمی‌ شود، واکنشی عاطفی نشان بدهیبه «رنج بردن» ادامه خواهی داد.  اگراجازه دهی کلماتِ دیگران تو را کنترلکند، هرچیز دیگری هم تو را زیر سلطهخواهد گرفت! نفس بکش و بگذار بگذرد ...!!
مهم ترین پایه زندگی اعتماده من حتی یه بار سر گوشی شوهرم نرفتم به نظرم این فکرای مسخره رو بریز دور ...

انقدر چکم میکنه اعصبی شدم من اصلا از گوشیش سردرنمیارم که چک کنم ولی یهویی دیدم گفتم بزار اینجارو ببینم 

نه نمیزنم. چون باید همدیگر خوب بشناسیم البته بشرطیک طرف دروغگو نباشه با زدی دیدی صبر میکردی 

۷سال میشناختمش۵سال رفیق بودیم۱سال نامزد تاحالا دوروغی نشنیده بودم ولی نمیدونی وقتی دیدم پیجش اومد بالا چه حالی شدم از استرس تپش قلب گرفته بودم حالم بد بود چون سره عقد کردنم دل بابام شکوندم تا عقد کنم

انقدر چکم میکنه اعصبی شدم من اصلا از گوشیش سردرنمیارم که چک کنم ولی یهویی دیدم گفتم بزار اینجارو ببی ...

یکی کاری کن

به نظرم چون هر پسری جای ایشون بود اینطور میشد

بنابراین یه راهی بیشتر نداری و اونم‌اینه که یه مدت هیج رفتاری که ایجاد شک براش میکنه انجام ندی و گزارش روزانه بدی بش و ارتباطتو با خدا قوی تر کن و اینو نشون بده جلوش ولی غیر مستقیم

یه مدت اینطوری

خودتم رفتارت باهاش طوری باشه انگار بهش اعتماد صددرصد داری

با صبر درست میشه

کم کم پایه های اعتماد رو تو زندگیت بساز

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز