همسایمون خیاطه بعد من شلوارمو بردم پیشش که برام یکم تنگ کنه،بعد داشتم از خرید های عیدم تعریف میکرد که یهو با خنده برگشت گفت عروس های شهر ما(من اینجا غریبم)مادراشون دو تیکه لباس تو جهازز بهشون نمیدن ،میان اینجا دم به دقیقه لباس میخرن، یعنی موندم چی بگم😦😓