سلام.من توی تاپیکای قبلی گفتم که مشکل چیه.چند ماهه با وجود بارداری خونه پدرمم و کسی سراغم نیومده.حالا حرف جدیدی که شنیدم ازش اینه تو با یکی رابطه داری که ول کردی رفتی😥و با اینکه دو سال تمام واسه بچه هاش مادری کردم با تمام وجود از صفر تا صد گفته هیچ کاری نکرده اصلا ممنونش نیستم.و تا نگه غلط کردم حق نداره برگرده.به حدی عصبیم که از عصر نتونستم از زمین پاشم.راهنماییم کنید دوستان
خواستم شکایت کنم خانواده م گفتن اونا بدن تو خوب باش
وااا اینا نفهمن خونوادت امید دارن ابرو داری میکنن
اگر بخواهی به هرچیزی که به تو گفتهمی شود، واکنشی عاطفی نشان بدهیبه «رنج بردن» ادامه خواهی داد. اگراجازه دهی کلماتِ دیگران تو را کنترلکند، هرچیز دیگری هم تو را زیر سلطهخواهد گرفت! نفس بکش و بگذار بگذرد ...!!
خواستم شکایت کنم خانواده م گفتن اونا بدن تو خوب باش
یکی میخواستن به ۱۰قسمت مساوی تقسیم کنه اول شوهرت بعد خونوادش ساده ساده مهر میزدی اجرا نفقه اونوقت دادگاه ادبش میکردمیومد کف پات بوس میکرد
اگر بخواهی به هرچیزی که به تو گفتهمی شود، واکنشی عاطفی نشان بدهیبه «رنج بردن» ادامه خواهی داد. اگراجازه دهی کلماتِ دیگران تو را کنترلکند، هرچیز دیگری هم تو را زیر سلطهخواهد گرفت! نفس بکش و بگذار بگذرد ...!!
خودمم نظرم همینه اصلا ارزش نداره با این آدم زندگی کردن.ولی واقعا چرا انقدر طلبکاره؟
دست پیش میگیره پس نیفته
اگر بخواهی به هرچیزی که به تو گفتهمی شود، واکنشی عاطفی نشان بدهیبه «رنج بردن» ادامه خواهی داد. اگراجازه دهی کلماتِ دیگران تو را کنترلکند، هرچیز دیگری هم تو را زیر سلطهخواهد گرفت! نفس بکش و بگذار بگذرد ...!!
خیییلی نامرده خیلی.من همه موهام سفید شده.تازه با خواهرش حرف میزدم امروز میگفت خیلی ازت شاکیه گفته خو ...
ای بابا. انشالا مشکل حل میشه. ولی سعی کن دعوا میکنی از خونه نذاری بری.نذاریم دعوا طولانی بشه. مدت زیادی هست رفتی. خودتم میگی آدم مغروریه. ای کاش یه بار ببینیش خودت بشیمی باهاش صحبت کنی. شاید حضوری ببینتت از غرور بیجاش کم شه
خودمم نظرم همینه اصلا ارزش نداره با این آدم زندگی کردن.ولی واقعا چرا انقدر طلبکاره؟
چون اینقد براش بودی که فک کرده مفتی ؛ مجانی براش هر کاری کردی ؛ بچه دار شدی از بچه اش نگهداری کردی ، کارای خونه شو کردی و فک می کنم یه مقدار ام به زندگی ساده نگاه می کنین که تا الان نفهمیدی اگه سرش گرم جای دیگه نبود اینهمه دوریتو تحمل نمی کرد بزارتت به امان بی خیالی .لیسانس دارین به چی فک می کنین که درک نمی کنین این موضوع هارو
نه جانم فردا پدرش باشه ... تو جو اختناق عقده ای میشه ... بسپار به خدا .... خدا که هست
پس چرا خدا ندید چطوری دوتا بچه هاشو تر و خشک کردم چطوری مریض داری کردم چطوری درس و مشق گفتم حمام بردم ناخن کوتاه کردم وقت و بی وقت گرسنشون بود غذا دادم.چرا خدا اینارو ندید که توی این بارداری لنقدر زجر کشیدم که با هیچی قابل جبران نیست
معلومه نرفتی که اینقد خوشبینی نسبت به آینده و فک کردی اگه سایه مردی که توی زمانی که همسرش داره بچه شو حمل می کنه رو سر بچه اش باشه زندگی خوبی میشه .فقط یه جهنم میشه که آرزوت میشه با بچه ها بهتر رفتار کنه