2777
2789
عنوان

دعوا با همسایه

729 بازدید | 32 پست

قبلا یه بار با شوهرم بحث کردم این خانوم زنگ زده صاحب خونه که اینا هر شب دعوا دارند..در صورتی که ما شاید ماهی دو ماهی یکبار صدامون بالا بره 

بعد این خانوم مجرده و کلا تنهاست و کسی نیست تو خونه که باهاش حرف بزنه

امروز صبح دوباره اومد اعتراض که ساعت شش صبح در خونه رو که باز و بسته می‌کنید من نمیتونم بخوابم ..‌من از به خاطر حرکت قبلی که زنگ زده بود صاحب خونه ازش عصبانی بودم گفت خانوم ساعت شش وقت بیدار شدنه‌‌..من باید بیدار بشم شوهرم روانه کنم سرکار ،استارت که به ماشین بخوره صدا داره.در خونه فلزیه موقع بستن صدا داره 


شما به نفری من سه نفر طبیعیه ما صدا داشته باشیم

ولی بخدا صدای غیر عادی نداریم همینکه با همدیگه صحبت می‌کنیم یا مثلاً یکبار شوهرم می‌ره سرکار، بیارم دخترم می‌ره در باز و بسته بشه...در همین حد 

حالا میترسم دوباره به صاحب خونه زنگ بزنه...همین هفته موعد قرارداد مونه


باور کنید این خانوم کم تحمله، ما زندگی نرمال و معمولی داریم 

راستش یکم صدام بالا رفت

گفتم خانوم فلانی یکساله اینجایی یه جارو نزدی

همش من تمیز می‌کنم آیا تا حالا من اعتراض کردم بهتون...یکبار گفتی دستت درد نکنه


گفتی شبا من لامپ حیاط باید خاموش باشه به احترامت یکساله لامپ حیاط خاموش می کنیم 

حالا تحمل یه صدا نداری....اینقدر ما رعایت کردیم شمام درک کن و رعایت کن

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

راستش یکم صدام بالا رفتگفتم خانوم فلانی یکساله اینجایی یه جارو نزدیهمش من تمیز می‌کنم آیا تا حالا من ...

اسی یاد همسایه پایین خودمون قدیم افتادم 

دخترم تازه راه افتاده بود میوفتاد هی دوباره پا میشد این هر روز در خونه ما بود صدا راه رفتن میاد

اینک بگم آقا بود تنها بود یا با چوب میزد به سقف

نمیدونم چرا اوضامون اینجوری شد احساس میکنم برده داری مدرن هستش



بخدا خسته شدم

صاحب خونه دفه قبل بدون اینکه بفهمه راست یا دروغ گفت باهاتون قرار داد نمی‌بندم امسال همسایه اعتراض کرده

کاش یکم تحمل‌ها بالا می رفت

بخدا همسایه طبقه بالایی فصل گرما برای بوش هر روز ساعت شش یخ میشکنه که ببره مدرسه..من اعتراضی ندارم چون خودم بچه دارم

ولی این خانوم نه درک همسر داری داره نه بچه‌داری

اسی یاد همسایه پایین خودمون قدیم افتادم دخترم تازه راه افتاده بود میوفتاد هی دوباره پا میشد این هر ر ...


همسایه بالایی مون به زن و شوهر مسن هستن

آخر هفته همیشه بچه‌هاش میان

بخدا کیف میکنم وقتی صدای خنده‌هاشون می‌شنوم

احساس می کنم زندگی جریان داره

اعتراضی هم به شلوغی نمیکنم چون می‌دونم موقته

منم درگیرم احمق تو حیاط مشاع رو اشغال دونی کرده و من که بهش اعتراض کردم حرفهای خیلییییی وحشتناکی زد و رفته از من شکایت کرده که من بهش فحش دادم و کتکش زدم خدا می‌دونه هر چی گفت فقط گفتم لقب خودته و زدن به هیچ عنوان دستم بهش نخورده واگذارش کردم بخدا

به صاحبخونع زنگ بزن همینارو بگو الکی عجز و نالتم بیشتر کن


شوهرم گفت با همسایه دهن به دهن. نذار تا بذارن بمونیم

حالا میترسم بهش بگم بگه تقصیر خودته چرا دعوا کردیم باهاش 


فقط دعا کنید برام زنگ نزنه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792