داداش من روز خاستگاری حرف قشنگی زد تو خانواده همسرش . بعد ازینکه همه حرفها زده شد گفت من میخوام یه چیزی الان بگم تا بعدا زندگیم بهم نخوره.گفت من احترام دختر شما و خانوادشو مثل خانواده خودم دارم و عزیز میدونم هر کاریم از دستم بر بیاد انجام میدم براشون. خانواده خودمم همینن برام اگر از من بی احترامی دیدید حق دارید قطع ارتباط کنید یا دخترتون برگرده اما اگه من از دختر شما بی احترامی به خانوادم ببینم همون روز میارم میزارمش خونشون و اصلا از طلاق برای بی احترامی ترسی ندارم. بعد گفت دو تا خواهر دارم برام عزیزن دوست ندارم حرفی حدیثی زده بشه چون خواهرام مظلومن و محترم و اصلا اهل توهین نیستن اگه خدایی نکرده توهین کردن به شما من قیدشونو میزنم اما اگه شمام توهین کردی همین میشه. و خدارو شکر ۱۲ ساله عروسمون شده خواهر سوممون ماشالله از مهرو محبت و خانومی و ایمان و خانواده خوب تکه. این دختر انگار یه تکه از خدا روی زمینه همه عاشقشیم خانوادشم همین طور بس که خوبن دائم باهاشون در ارتباطیم.ینی عروسمون سنبله خانوادس بابام میگه دختر سوممه. خدا به همه عروس خوب بده بخدا نعمته
مادر شوهر من میشینه پا میشه میگه غلط کردم واسه پسرام زن گرفتم.میخواست ترشی بندازشون
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
4 ثانیه پیش
6 ثانیه پیش
9 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
