خانوما ۴ سال پیش ک شوهر من فوت کرد و من جهاز خودمو ب زور از حلق اون خونواده شوهرم کشیدم بیرون حالا نصف جهازم هم ندادن الان من از اون موقعس با مامانم زندگی میکنم مامانم چند ماهه با رلش ازدواج کرده و من اصلا راحت نیستم خونه مامانم و از یه ورم هی با مامانم سر همه چی بحث و دعوامون میشه حالا شوهر جونه مامانم تازگیا اونم پرویی میکنه و وسط بحثمون زر اضافی میزنه بهم چند بار مامانم بهم گفته شوهر کن برو دیگ از خونه من و من اصلا قصد ازدواج ندارم ۲۲ سالمه و از یه ورم زندگی قبلیم شکست خوردم شوهرم خیانت میکرد و دست بزن داشت و خونوادش اذیتم میکردن الان دیگه هر خواستگاری میاد یاد اون خاطره هام میوفتم و رد میکنم و باعث شده مامانم هی غر بزنه منم گفتم من شوهر نمیخوام و اینم بگم من خودم سرمایه دارم کار دارم به هیچ کسم نیاز ندارم مامانم که میبینه من ازدواج نمیکنم هی میگه از خونم برو امروز بازم وسط بحث پیش شوهرش بهم گفت چی شد پس کی میری از خونم چرا چند ماهه میگی میرم نرفتی برو دیگه منم تصمیم گرفتم خونه جدا بگیرم برم و اون جهازیم که مونده واسم رو ببرم به احتمال زیاد جهازمو نده و بگه جهاز رو من خریدم ولی میخوام مامانم سرکار بودنی خونه کسی نبودنی اتاقم هر چی دارم همراه با جهازم بردارم ببرم بنظرتون میتونه بره شکایت کنه ؟
چقدر برات ناراحت شدم
تو خودت دل شکسته ای چرا مادرت اذیتت میکنه😔
فکر نکنم
اخه چرا مامانت اینطور حرف میزنه باهات ؟
عجب مامانی
خدا کمک کنه
یه مامان اینجوری داشته باشی دشمن نمیخوای
فقط ازت خواهش میکنم شل نکنی تحت فشار ازدواج الکی و بیخود کنی تا موقعیت عالی نبود ازدواج نکن
آره میتونه بره شکایت کنه
راستش به مادرت هم حق میدم
شاید الان بریزید سرم ولی مادرتم حق زندگی داره
به نظرم مادر فقط تا قبل ازدواج دختر مسئولیتش رو داره و بعد اون دختر باید یه کم مستقل باشه
شماهم که مثل اینکه قصد ازدواج نداری
به نظرم یه خونه اجاره کن و از الان چن تا خورده ریز بخر و ببر و زندگیتو شرو کن
انگار اضافیم تو این خونه کل این خونه این رفاه و حقوق واسه بابامه ک فوت کرده الان با یه پسر کوچیک تر از خودش ازدواج کرده که هیچی نداره مامانم همه چی داره به پسره یه جوری میرسه اگ ب من اونطوری میرسید دور سرش پروانه میشدم بقران حسودی میکنم گاهی یه جور قربون صدقش میره چی میخوای برات درس کنم عشقم یادمه بهش میگفتم من اش دلم میخواد واسم درس میکنی من بلد نیستم میگف من وقت ندارم ولی الان واسه شوهرش هر روز یه غذای متنوع درس میکنه
از سن و سال استارتر و مدتی که از فوت همسرش میگذره مشخصه احتمالا مادرشون در زمان مجردی هم از اون والدینی بودن که میخوان دختر زود بره
فقط بره حالا کجا بره مهم نیست
همه حق زندگی دارن اما ما نسبت به بچه هایی که به دنیا میاریم مسئولیم نباید تا دختر یه ذره قد کشید شد پونزده شونزده سالش وقتی هنوز خوبو بدو حتی تشخیص نمیده بندازیمش تو چاه باید سعی کنیم راهنمای خوبی باشیم
