زندگی است دیگر گاهی خسته ت میکنه خیلی خسته ت میکنه،اونقدر ک دوست داری خودکارتو بذاری لای صفحات زندگیت وُ یه مدت بری سراغ خودت،هیچکیو نبینی باهیچکس حرف نزنی،حتی نفسم نکشی اما مشکل از اینجاست بعد ک برمیگردی میبینی یک نفر خودکارو از لای کتاب زندگیت بیرون کشیده و توهم یادت نمیاد کدوم صفحه بودی گم میشی...و هیچی توی دنیا بدتر از این نیست ک ندونی کوجای زندگی هستی
از خوبیا هم میان میگن،پشتش چند نفر تاپیک میزنن که دلم گرفت از اون همه عشق!کاش منم داشتم!چطور اونقدر خوشبختن؟😐 و بیچاره ها با بهشون چشم میخوره یا از تاپیکشون پشیمون میشن🤦🏻♀️🤦🏻♀️😐