همسرم از بچگی تو خانواده پر جمعیت زندگی کرده که همیشه فامیل هاشون باهم بودن و تویه کوچه زندگی میکنن
برای ما هم میخوان تو همون کوچه خونه بگیرن
اما من مخالفم و میگم حداقل دوتا کوچه فاصله باشه
خانواده ایشون همش بهش یاد میدن و نمیزارن راه دور بره
واقعا نمیدونم چی بگم چیکار کنم که حرفمو قبول کنه
تو این مورد سر سختانه پشت خانوادشه اگر من بگم نمیام ممکنه کار به جدایی بکشه
چیکار کنم از خانواده جدا باشه
مسافرت دوتایی میریم میگه دلم گرفته کسی نیست
اگه قرار با این چیزا به جدایی بکشه رابطه بدرد بخوری نیستا
هعی
عزیزم من فقط میگم اگه جفتتون رو عقایدتون تعصب دارین
این شما هستین که بیشتر ضربه میخورین
ظاهرا ایشون یه خانواده سنتی دارن و مردسالاری جاری در فرهنگمون باعث میشه حرف ایشون پیش بره
سعی کنین خوش بگذرونین تو یه ساختمون که نیستبن
من کاملا میفهمم چی میگین
خودمم سالها همین شرایطو داشتم
نهایتش خودمو قاطیشون نمیکردم و جز دورهمی های رسمی نمیرفتم پیششون اما پسرشون بود باهاشون...
بع حال باید روحیه شو داشته باشین
چون خودم سختم بود میگم سغی کنین خوش بگذرونین
عزیز دلم اصن کم نیار بگو وظیفته من کجابگم خونه بگیزی اون از الان میخاد گربه رو دم حجله بکشه اگ قراره با این کارا و بخاطر خانوادش رابططتون ب جدایی بکشه چ بهتر همین اول بکشه
