خسته ام دیگه احساسی ندارم احساساتم به معنای واقعی مردن ازبین رفتن نه وقتی فیلم عاشقانه میبینم نه وقتی متن عاشقانه میبینم ن وقتی اهنگ عاشقانه گوش میدم هیچ حسی جز یه چیز مسخره ندارم میبینم که خنده هام به معنای واقعی مصنوعی ان ولی هیچکس متوجه نمیشه😞کی اینجوری شده
چکار کنم؟؟؟؟
یه صلوات برای حاجتم ...به جلو میروم وادامه میدهم تنها بخاطر تو خداجون وگرنه مرگ برام شیرین ترینه
خودش خبر داره از این وضعیت؟ از این کلاف پیچیده؟ شاید اگه خودش بدونه پا پس بکشه. هر چند من به هم زدنش ...
منم موندم تو این وضعیت طلاق بگیرم نه مادری دارم که.. ونه پدری که بتونه پشتیبان بشه واسم ووضعیت دومم هم همسری که اصلا نمیتونم دوسش داشته باشم ۲دفه تو ماه پیش هم خودکشی کردم چون واقعا راهی ندارم
یه صلوات برای حاجتم ...به جلو میروم وادامه میدهم تنها بخاطر تو خداجون وگرنه مرگ برام شیرین ترینه
نه. ببین خودتو فدای یه شرایط احمقانه نکن.حالا عقد که شده. ازدواج نکن. به خود طرفت هم بگو که بدونه اصل مطلب چیه. اونم پاشو میکشه کنار. اگرم پول نداره مهریه ات رو هم کم بگیر که بتونه. بازم میگم من به صلاح نمیدونم. چون اگر مادرت هم بره تو میمونی با پدرت. معلوم هم نیست بعدا چی بشه