یه جاری حسود نفهم دارم که از اول با من لجه منم زیاد تحویلش نمیگیرم رفته بودیم خونه مادرشوهرم پنجره باز کرده بود که هوا گرمه بعدشم گفت بخاطر کرونا وا کرده منم بچه کوچیک دارم نگران بودم سرما بخوره خودمم سردم بود رفتم بستم دوباره دیدم وا کرده یبارم بستم بازم رفت پنجره اتاقو واکرد نفهم. منم دیگه کاری نکردم همونجور باز موند تا اخر. من چیکار کنم با این ادم؟؟؟؟؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
چون من دلم برا آدمهای چاق میسوزه دختر عموهام چاقن ولی اصلا شکمو هم نیستن انقد ناراحتن از چاقیشون حد ...
ای جانم چه دختر عموی مهربونی اره بعضیا تیروییدشون مشکل داره بدون اینکه زیاد بخورن چاق میشن میدونی عزیزم این همکار کثافت من از بس مریض و بی شخصیت بود هر وقت یاد کاراش میافتم بی اختیار دوست دارم فشش بدم نمیدونی بلانسبت چه اشغالی بود امروز یادم افتاد که اینقدر نشست زیر پای شوهر دختر عموش و زیرآب دختر عموه رو پیش شوهرش زد تا شوهره طلاقش داد بعد دیگه با دختر عموه خوب شد یه انسان چقدر میتونه حیوون باشه جقدر