یه آقا پسری رو چندباری تابستون دیدم سرخیابونمون پاتوق میکرد یه داداشم داره که نگام میکردواینا با دوستاشم هربار بود قلدر بازی درمیاورد که آره منم هستمو هواتو دارم
خلاصه چندباری راه افتاد دنبالم و با مامانم بودم شرایطش پیش نیومد وتااینکه تو اینستا فالوش کردم اولش نشناخت ولی دفعه بعد که دیدمش راه افتاد دنبالم که منم زدم تو ذوقش وسوار تاکسی شدم😅بعد سریع یکی از استوری هامو که شب قبلش سین کرده بود ریپلی زد منم سین نکردم وقتی داشتم بر میگشتم خونه دیدم هنوز همونجا وایساده🤣خلاصه دوبار دیگم دیدمش که اونور خیابون بود نمیدونم منو چطور دید گردنشو عینه غاز دراز کرده بود نگاه میکرد نمیدونم چی گفت یهو دوستاشم برگشتن😕چندباریم خودش سرپاتوقشون نبود که داداششو میدیدم یبار که داشتم رد میشدم داداششو دوستش وایساده بودن داداشش تا منو دید به رفیقش گفت اومد😐یعنی مطمئنم منظورش من بودم ولی چرااااا خلاصه اون پسررو گرفتن ولی نمیدونم به چه دلیل یه روز صبح که داشتم رد میشدم دیدم داداششو دوستش که داداشش یه نگاه غمگینی به من انداخت داشت میرفت ملاقاتش چندوقت بعد خودشم گرفتن حالا جدای از اینا دوستاش کلا پسرای اون منطقه هربار منومیبینن میخندن😟بهم اشاره میکنن درگوش هم پچ پچ حرف میزنن واقعا برام سوال شده چرا بنظرتون دلیلش چیه
(آها اینم بگم پدرم حدود یسال پیش یه خطایی کرد و دوستاش بهش نارو زدن دوستای پدرم بااین اقا پسر دوستن یعنی کلا میشناسن همو یعنی ممکنه دوستای بابام چیزی گفته باشن؟!!!)ولی خب دوستای پسره که بابامو نمیشناسن اصلا🙂
لطفا بگین دلیلش چی میتونه باشه؟