منم ظهری رفتم خونه مادرش تا از در رفتیم داخل گفت برو چای درست کن منم گفتم الان خوردیم آمدیم چهارساعت اونجا بودم هی گفت برو چای درست کن نرفتم که نرفتم آخری رفتم میوه آوردم خوردم آمدم 
دم آمدنی گفت چرا چای درست نکردی گفتم میوه خوردم چای نمیخواستم کلن زدم خودم کوچه علی چپ