یک ساله مامانش فوت کرده بعد امروز سالگردش بود گفتم چرا تنها رفتی؟همین شد شروع دعوا...برکشت بهم گفت من همه چیزم مامانم بوده..نباید از خونه درمیومدم ..منم گفتم پس چرا اومدی منو گرفتی که از مامانت دور بشی؟...هیچی نگفت...خیلی ناراحت و عصبیم..خیلی...۴۰ روزه دارم قرص افسردگی میخورم امروز بد عصبی شدم تا امروز تو این ۴۰ روز به این شدت عصبی نشده بودم...حالم بده..نتونستم پیشش بخوابم جامو جدا کردم...
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
درسته دعواموندشده ولی دوست ندارم اینجوری دربارش حرف بزنید...
اولین زنی هستی ک دیدم ک بعد تاپیک گله از شوهر و بددهنی بعضی کاربرا از شوهرت دفاع کردی دمت گرم😂 جاتو جدا نکن ولی..پشتت رو بکن بهش بخواب ولی جاتو جدا نکن..نذار عادی بشه
عزیزم .، منظورش این نیست که شمارو دوست نداره و نباید باهاتون ازدواج میکرد. مادرش فوت شده، دلش گرفته، شاید احساس میکنه در قبال مادرش کوتاهی کرده و در مرگش مقصره.شما دلداریش بده،بگو اشتباهی نکردی.تو این شرایط درکش کن