من دارم تحمل میکنم دوست داشتن یکطرفه یعنی سوختن
تازه شوهرتم به خودش میگیره که الان من چیم این همش دنبالمه
من بعد از دوتا بچه زندگیم اینه
خسته شدم تازه زایمان کردم اینقدر بی تفاوته اصلا نمیپرسه حالت چطوره
یه بچه رو پام میزارم یکیم میچسبه کنارم اینقدر میگم بخواب بخواب تا خوابش ببره
نمیکنه دختر بزرگمو کنار خودشبخوابونه من با نوزاد حداقل سرکله بزنم
شامم سرد میشه یه دستم به اینه غذا بزارم دهنشیه دستم نوزاد بغل
وای خیلی خسته م دلم گرفته داغ دلمو تازه کردی