دیگه مثل قبل نبودن من فکر میکردم دوستیمون محکم تر باشه اما جدیدا تا یه چیزی میگفتیم بهشون برمیخورد حالا نه من دیگرانم جدیدا حرفاشون بوی پزمیداد تا میگفتی شوهرم فلان اخلاق خوب رو دارن میگفتن اوف شوهر من که برام میمیره اون یکی میگفت شوهرم از کنار من جم نمیخوره انگار با چند تا بچه مدرسه ای دوست بودمدیگه از حرف زدن میترسیدم انگار تنهایی خیلی بهتره دلم دوستی های بچگیم رو میخواد یا راهنمایی چقدر دوستی هامون ساده و بی آلایش بود قدر نمی دونستم الان دوستی ها کمرنگ شده فقط اسمش دوستیه
یعنی من مشکل دارم که بنظرم تنهایی بهتره😞
دقبقاااا منم از یه گروه شاید ده ساله اومدم بیرون ب همین دلایل
خوب
من هرچی خوردم از دوست بوده نرو سمت کسی و نزار کسیم بیاد
چند ساعت مونده فقط؛ امتحان صبر می کردی😁😁😁
ناراحتی نداره.من دقبقا میفهمم چی میگی
اوایل گروه منم خبلی خوب بود میرفتم احساس سبکی میکردم وقتی با هم بودیم
چند سال ک گذشت همه زیر و بم زندگیا اومد دست همدیگه..بعد احساس کردم حسادت و پز و اینا موج میزنه
سز یه قضیه سیاسی یهو اختلاف نظر داشتیم و مسبب خیر شد اون جریان
فقط با کی ارتباط ندارم ولی کلا راحت شدم از گروه بازی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
29 ثانیه پیش
29 ثانیه پیش
30 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
