خانما میشه لطف کنید یه کم از تجربه روز های اول ازدواجتون که از یک خانواده با فرهنگ متفاوت وارد یک خانواده دیگه شدید بگید؟؟چه چیزی براتون عجیب بود؟؟باهاش کنار اومدین یا ....
شديدا اذيت شدم
اوليل ادم ننيتونه كنار بياد
هرروز هم دعوا داشتيم
ولي خداروشكر بعد دوسال قلق همو بدست اورديم و اوكي شديم
نه خیلی برام عجیب نبودن فقط از رفت و آمدای زیادشون خسته میشدم الباه به من ربی نداره ولی چون مادرشوهرم خونه هر خاله خان باجی میرفت اصرار داشت منم بچسبم بهش اذیت میشدم الانم به خاطر کرونا از شر رفت و آمدای زیادشون یکم خلاص شدم
ببین هم من و هم همسرم تو روزای اول خیلی همه چیز رو راحت گرفتیم و زدیم تو فاز خوشی و خنده. حس شوخ طبعی جفتمون هم مشابه بود از هر چالشی نکته طنز در می آوردیم برای خودمون.. تو فامیل به عروس و دوماد سرخوش معروف شدیم
روزی ۳ بار دعوا میکردیم
حتی اگه عروس دایی یا عمه هم بشی یه فرق هایی داره با خونه خودت کم کم عادت میکنی و برا خیلی چیزا هم تا آخر به سلیقه هم نمیشید
من بدون بی احترامی به کسی از اولش کاری که از نظر خودم درست بود رو انجام دادم.
بقیه اوایل ناراحت میشدن گلگی میکردن ولی الان اخلاقم دستشون اومده و عادت کردن.
مهم اینه که وانمود نمیکنم. خودمم.
بیشتر شنونده بودم که بتونم بفهمم چی به چیه
یه سری چیزا خیلی برام اذیت کننده بود که بیشتر از این ناراحت میشدم که شوهرمم درکم نمیکرد. دوسال طول کشیده و الان بخاطر اون روزا شرمنده س!
مثل سرزده اومدن خانوادش، علاقه عجیبشون به مهمونی های دست جمعی خونه تازه عروس. برای منی که شاغل بودن و هنوز روال زندگیم دست خودم نیومده بود واقعا عذاب بود
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
