خدایا شکرت که منو همسرم تا عید مامان بابا میشیم خودت قولشو بهم دادی مطمئنم نمیزنی زیر قولت🤲 این خواسته من به صلاح نبود و من قبل عید مامان نشدم خیلی گریه کردم ولی😭 دوباره سرپا شدم و از خدا خواستم سال 1402 بهم فندوقموو بده 🤲❤️ شمام سه صلوات برای سبز شدن دامن من و خواهرم بفرستید 🌹🌺تا بیام بگم باردار شدیم
آه از غمی که تازه شود باغمی دیگر 😭😭😭 خدایا صبر بده به ما زمانی که لا نعلم الا خیرا دیگر رو با بغض و گریه میشنویم،زمانی که دیگر ابراهیمی پشت سر نیست😭 تعریف میکنه ،میگه رفتم سر قبر دیدم هی داره با خودش میگه مادر کاش به جای تو من رو میزدن و گریه میکرد،مادره دیگه.....(مادر شهید آرمان علی وردی)